فوق العاده غمگینم و سر ماخوردگی هم به غمام اضافه شده ..
و شدید گلوم داره چنگ می خوره .. کاش بغض گلوم از چشام می ریخت
نه نمی خواد .. اون طوری حالم بدتر میشه
بذار چنگ بزنه .. تحملش می کنم
گناه من چیه ...
خدایا تو چرا آخه
خدایا تو به قول نولاند والش دوستم بودی
منم دوستت بودم
خدایا واژه ی دوست رو برام تعریف کن..
اجرایش پیشکش .. فقط تعریف می خواهم
چه وجوه تشابهی ساره جان!!! من هم زیادی غمگینم و سرماخوردگی هم ازارم می ده! اما من می ذارم که بغضم از چشام بزنه بیرون، هرچند بعدش سردرد می گیرم اما همون موقع ارومم می کنه...
مواظب خودت باش و خیلی سخت نگیر عزیز دلم
سلام آبجی فری نازنین
خیعلی
چشم سعیمو دارم می کنم
قربونتون برم ..
آخی...آبجی من ناخوشه...
خوب میشی ساره جان.
خوش به حالت که خدا قراره برات از دوست بگه.
گوشت شنوا شده تا خدا برات حرف بزنه؟
یا انقدر شلوغ میکنی که صدای خدا رو نمی شنوی....
آره حتما خوب میشم .. حتما خوب میشم
..امروز انگاری بهم تیکه هم انداختی ها .. فرداد من حواسم هس
منم این توهمو دارم که خوب بشم .. ولی این فقط یه توهمه ..
روز به روز دارم بدتر میشم
خدا که چیزی نمی گه ./.. من سرتق تبازی در آوردم .. حالا نمی دونم قبول کرده که از دوست بگه یا نه
فعلا که دارم ورجو ورجه می کنم ..
خدا هم صداش انقد یواش میاد .. که کلا اصلا نمی شنوم
نمی دونم چکار باید کرد ..
همینو کم داشتیم که خدا هم دیگه ما روتحویل نگیره
داداشمی .. سالاری .. گلو مهربون هم هستی
چقدر خوشحالم خیلی زیاد....
عزیزم خدا نکنه سرما بخوری متاسفم امیدوارم زود زود خوب بشی
سلام

از چی خوشحالی از اینکه من سرما خوردم
سرما خوردم .. وضعیتمم خیلی داغونه .. به قول فری جان عزیزم ..مماخمم داره قرمز میشه