زندگی چه جالبه

ساره انرژیش رو از دس داده در حالی که نباید از دست بده

ساره می خواد الکی خوش باشه که حتی اونم نمی ذارن

نه تو دنیای واقعیش و نه مجازیش

حتی مخاطب های مجازی ساره هم نیم ذارن که ساره الکی خوش باشه ..

الکی بخنده ..و دیگران رو بخندونه

الکی خوش باشه

الکی انرژداشته باشه

الکی بگه همه چی آرومه

الکی عنوان کنه که همه چی بر وفق مراده

حتی الکی هم نمی ذارن

این الکی ها اتفاق بیفته

مگه چه هیزم تری به شما مخاطب های مجازی فروختم

به نظر باید شما آدم های مجازی فرهیخته باشید

ولی چرا نیستید و حتی از آدم های واقعی بدترید 

پ ن :

منظورم یک سری مخاطب های مجازی خاص هست نه همه

فردا امتحان دارم

ژس فردا هم امتحان دارم

حال مادر بزرگم که خونه ی عموم بود بد شد دو روز ژیش و بردنش دکتر و آوردنش خونه حالش بهتر نشد زنگ زدن برا بابام بابام باز دوباره بردتش دکتر ..افاقه نکرد و آوردتش خونه ی ما

دو شب ژیش انقد مادربزرگم داد می کشید که تا صبح من که تو اتاق بودم چشم رو هم نذاشتمو لامپ اتاقم تا ۳ صبح روشن بود ..

دیدم هیچی نمیشه بلند شدم ..بابامم بلند شد ..اومد تو اتق من رو تختم دراز کشیدو ژیپ مادر بزرگم موندو لامپو خاموش کردو منم رفتم تا صبح رو کاناپه خوابیدم ..( شما بخون مثلا خوابیدن )

از مامانم قول گرفتم که یه دو هفته زمان امتحانا یه خورده فارغ ترم بذاره و رو کارای خونه رو من کمتر حساب باز کنه که بشینم درس بخونم برا معدل الفی ..

مامانم فقط قول داد و به قولش عمل نکرد ..( البت دس خودش هم نبود )

خدا به من خیلی لطف داشته که به من حق زندگی تو این دنیا رو داده ..ولی خب من که لیاقت ندارم

حالا که لیاقت زندگی تو این دنیا رو ندارم بیاد منو ببره دیگه

پیش خدا که کاری نداره یه اشاره به اعزرائیل بزنه تمومه

اعزرائیل می گه وقتی جون دو قشرو می خواد بگیره خیلی تو خودش می ره و ناراحت میشه یکی جون زن شیر ده و بارداره ..و یکی هم جون جوون ناکام

ای خدا

اقلش خنوم دکتر هم نشدیم که رو قبرمون بنویسن دکتر ناکام ساه آریا منش