قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

دو بیت یلدایی . . .

شب یلدایی  . . .




سلام دوستانم عزیزم

صبحتون آبی آسمون ..شکوفه ی سیب  .. آهنگ خوش نوای یه جفت قناری

می خواستم دیشب این پست رو تقدیم دوستان بکنم که بنا بر شرایطی مقدور نشد

ولی همشون همون دیشب گرفته شده

و باید بگم برا بعضی از دوستان رو اینجا نذاشتم ولی برا همشون گرفتم ..چرا که گفتم شاید مایل نباشن

و اینکه تفسیرش رو بنده دارم ..هر شخصی متمایل به خوندن تفسیر دو بیت حافظش بود می تونه بهم بگه و من براش تو بلاگش می ذارم

این دوبیت ها شاید یه هدیه ..یا چیزی مثله این بوده از سمت آبجی ساره

فقط با گذاشتن این دو بیت ها از حافظ می خواستم بگم که به یادتون بودم

و باید بگم برای تک تکتون از خداند گار عالم بهرین بهترین بهترین ها روخواستم .

و اما دوبیتی ها :



فرشید قربانپور _ سه رنگ  :


گرچه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود

 تار یاور زد و سالوس مسلمان نشود

رندی آموزو کرم کن که نه چندان هنر است

حیوانی که ننوشد می و انسان نشود 


بابا علی  _ دیوار  : 


فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کار

دل ربایی همه آن نیست که عاشق بکند

خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش


دکتر علی رضا :


دلم رمیده شد و غافلم من درویش

که آن شکار سر گشته را چه آمد پیش

چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم

که دل به دست کمان آبرویی است کافر کیش


جهان سومی __  استاد آرش :


با بی غمان مست دل از دست داده ایم

همراز عشق و هم نفس جام باده ایم

بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند

تا کار خود از ابروی جانان گشاده ایم 


هفتمین قاب _ داداش فرداد    :

ای پسته ی تو خنده زده بر حدیث قند

مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند

خواهی که بر نخیزدت از دیده رود خون

دل در وفای محبت رود کسان مبند


محمد موسویان __ کوریون :


منم شهره ی شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

به می پرستی از آن نقش خود بر آب زدم

که تا خراب ک نقش خود پرستیدن


دیفار __ محسن :


شرابی تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش

مگر یک دم بیاسایم زدنیا شر و شورش

بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان المین

به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش 


سایه روشن __ داداش بهروز :


دیدار شد میسر و بوس کنار هم

از بخت شکر دارم و از روز  گار هم

زاهد برو که طالع اگر طالع من است

جامم به دست باشد و زلف نگار هم


بیتا جان *


نقد ها را بود آیا عیاری می گیرند

تا همه صومعه داران پی کاری گیرند

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار

بگذارند و خم طره ی یاری گیرند


اِلی جان *


دیدار شد میسر و بوس کنار هم

از بخت شکر دارم و از روز  گار هم

زاهد برو که طالع اگر طالع من است

جامم به دست باشد و زلف نگار هم


آیدا جان * :


دیدم به خواب دوش که ماهی بر آمدی

کز عکس روی او شب هجران سر آمدی

تعبیر رفت یار سفر کرده می رد

ای کاش هر چه زود تر از در درآمدی 


صبا جان * :


لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است

و از پی دیدن او دادن جان کار من است

شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز

هر که دل بردن او دید و در انکار من است


بی جوابی _ ویکی :


در نظر بازی ما بی خبران حیرانند

من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی 

عشق داند که در این دایره سر گردانند


فریبا جان * :


مژده وصل تو کو کز سر جان بر خیزم

طایر قدسم و از دام جهان بر خیزم

به ولای تو که گر بنده ی خویشم خوانی

از سر خواجگی کون و مکان بر خیزم 


فانی _احسان :


دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

ساکنان حرم سر عفاف ملکوت

با من راه نشین باده ی مستانه زدنند


برادر علی مازنی :


در سرای مغان رفته بود آب زده

نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده

سبو کشان همه در بند کیش بسته کمر

دلی ز ترک کله چر بر سحاب زده


کشکول _ جناب خورشید :


نه هر که چهره برا فروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سکندری داند

نه هر کسی که کله کج نهاد و تند نشست

کلاه داری و آیین سروری داند


حرف دل _ داداش  امید :


باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال

مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش


همکنون :


رسیده مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند

من ارچه در نظر یار  خاکسار شدم 

رقیب نیز چنن محترم نخواهد ماند 


دختر انتظار جان * :


باغ مرا چه حاجت سرو صنوبر است

شمشاد سایه پرور من از که کمتر است

ای نازنین صنم تو چه مذهب گرفته ای 

کت خون ما حلال تر از شیر مادر است


شعر های عمو مهرداد _ داداش کاوه :


مقام امن و می بیغیش و رفیق شفیق

گرت مدام میسر شود زهی توفیق

جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است

هزار با من این نکته کرده م تحقیق


چسبندگی های روح ما __ سعیده جان * :


دیدم به خواب دوش که ماهی بر آمدی

کز عکس روی او شب هجران سر آمدی

تعبیر رفت یار سفر کرده می رد

ای کاش هر چه زود تر از در درآمدی


خاک سرخ __ مهدی جابری :


نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سکندری داند

نه هر کسی که کله کج نهادو تند نشست

کلاه داری و آیین سروری داند


میسی جان *  _ Misspink :


منم شهره ی شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

به می پرستی از آن نقش خود بر آب زدم

که تا خراب ک نقش خود پرستیدن 


از هر دی سخنی __ رضا ساکی :


المنته لله که در میکده باز است

ز آن رو که مرا بر در آوردی نیاز است

خم ها همه در جوش و خروشند ز مستی

و آن می که در آنجاست حقیقت نه مجا است 


قوطی کمپوت __ داداش علی  :


ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش

دلم از عشوه شیرین شکر خای تو خوش

همچو گلبرگ طری هست وجود تو لطیف

همچو سرو چمن خلد سراپای تو خوش 


تحفه __ ارشام :


گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند

گفتا به چشم هر چه تو گویی چنان کنند

گفتم خراج مصر طلب می کند لبت

گفتا در این معامله کم تر زیان کنند 


شکسته بال جان * : 


گفم غم تو دارم گفتا غمت سر آید

گفتم که ماه من شو گفتا اگر بر آید

گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز

گفتا ز ماهرویان این کار کمتر آید


قمار باز __ حسین رها :

 

اگر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود

پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود

یا رب اندر کنف سایه ی آن سرو بلند

گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود


ساحل جان * :


گرچه از آتش دل چون خُم می در جوشم

مُهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم

قصد جان است طمع در لب جانان کردن

تو مرا بین که در این کار به جان می کوشم


اعترافات یک خوشحال __ فریبا جان * :


آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است

یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است

تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد

هر دلی از حلقه ای در ذکر یا رب یا رب است 


خرمگس خالتور __ پوریا :


می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان

هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان

مه جلوه می نماید بر سبز خنگ گردون

تا او به سر در آید بر رخش پا بگردان


نقطه ,ویرگول __ فرهاد :


حافظ خلوت نشین دوش به میخانه شد

از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد

شاهد عهد شباب آمده بودش ه خواب

با به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد 


یک خطیب بیهوده __ الهام جان * :


منم شهره ی شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

به می پرستی از آن نقش خود بر آب زدم

که تا خراب ک نقش خود پرستیدن


عشق سوزان __ علی :


به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود

که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود

حدیث عشق از حرف و صوت مستغنیست

به ناله دف و نی در خروش و دلوله بود


سوم شخص مفرد جان *:


گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب

گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار

خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب


و در آخر هم این دو بیت رو تقدیم می کنم به همسر عزیزم :


دردم از یار است , در مان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم 

این که می گویند آن خوشتر زحسن

یار ما این داردو آن نیز هم


پ ن :


 1*  یا خدا ..طولانی شدن پستم اندازه ی طولانی بودن شب یلدا بود ..

اندازه ی گیسوان ننه سرما ..البت اون موقع که موهاش مشکی بود

اون جوونی هاش 


 2*  هر شخصی احساس می کنه که جاش این جا خالیه متذکر شه ..من در خدمتم ..

یا حسین بن علی __








نظرات 24 + ارسال نظر
شکسته بال پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:36 ب.ظ

اول اینکه تفسیر خودم رو نفهمیدم
دوم اینکه حال من این شعره:
حس و حالم خوش نیس
بی تو دل داغونه
یکی باید باشه
تو رو برگردونه.....

سلام عزیزم ..منم متوجه تفسیر شعر تو نشدم
متوجه نشدم منظورت جنس ذکوری خاص بود ..خدا بود ..
یا من بودم
و اما تفسیر :
یکی در آرزوی جلب محبت و دوستی توست و جایز نیست که تو او را از خود برنجنی .در کارها توکلت به خدا باشد و همین تو را کفایت خواهد کرد .غم ها و غصه هایت به پایان خود خواهند رسید و به زود خورشید کامیابی به رویت لبخند خواهد زد .
بوس عزیزم

فری پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:56 ب.ظ http://roozegarr.persianblog.ir

سلااااااااااااااااااااااااااام مهربون من
این فریبا جان منم ساره خانومی؟ اگه منم که دلم ضعف رفت

امیدوارم شب یلدای خوب و شیرینی رو پشت سر گذاشته باشی

سلام عزیز کم پیدای ساره
بله نازنین من
خوب بود ..خدا رو شکر ..
من هم متقابلا برای فریبام همین امید رو دارم

کوریون پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:05 ب.ظ http://chorion.blogsky.com/

کار خیلی قشنگی بود، ممنونم سارۀ عزیز
تصدقت

ممنونم محمد عزیز ..ممنونم از تاییدت و همه ی الطافت
بی کران سپاس
قربونت ممد داداش

وفا(امید) پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:49 ب.ظ http://www.rozegarejavani.mihanblog.com

واقعا ممنونم اگه میشه تفسیر منو بفرست

خواهش میشه ..ناقابل بود داداشم
رو جفت دو تا چشام ...حتما

علی پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:04 ب.ظ

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان می​فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شب​های دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بی​حد و شمار آخر شد
تقدیم به شما بزرگوار
عذر تقصیر بخاطر تاخیر
سلام
موفق باشید در پناه مولایمان
یاعلی(ع)

ممنونم برادر بزرگوارم ..ممنوم
بنده رو شرمنده نفرمایید
من باید عذر بخوام ه برادر علیم رو یادم رفت
همین الان برا شما رو هم می ذارم
مستدامو پیروز باشی برادر
یا حق :)

آرش پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:07 ب.ظ

مرسی از شعر قشنگت
یلدای تو هم مبارک (با تاخیر)

خواهش میشه ..ناقابل بود آرش جان
لحظاتت بهترین آرش پسر ...بهترین

ارشام پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:54 ب.ظ http://tohfe.mihanblog.com

مرسی .

خوشحالم که خوشت اومد داداشی
خیلی خیلی مواظب خودت باش
خواهش میشه
علی یارت
خواستم برات نظر بذارم وی قسمت نظراتت باز نشد

ارشام پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:55 ب.ظ http://tohfe.mihanblog.com

راستی تفسیرش رو برای من می زاری ؟
ممنون :)

حتما ..به رو جفت چشام
خواهش میشه ..قابلی نداشت

پیمان پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:24 ب.ظ http://saieroshan.mihanblog.com/

سلام، ممنون.
بسیار عالی
خداقوت_پیمان

سلام پیمان داداش
ممنونم داداشی
مستدامو پیروزو شادو سلامت و عاقبت به خیر باشی

حضرت دیفار پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:38 ب.ظ http://Difar.blogsky.com

شرابی تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش

مگر یک دم بیاسایم زدنیا شر و شورش

بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان المین

به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش

............................................
ساره جان اصولا عادت ندارم احساساتم رو مخفی کنم
مث همین حالا که اشک داره چشمام رو غرق می کنه
برای این کار زیبا و دوست داشتنی ات تنها کاری که می تونم بکنم اینه که هیمن حالا پستم رو تقدیم می کنم به عشق زیبای ساره ی عزیز و همسر مهربانش
از طرف برادر کوچکتان
امید که همیشه عشق بینتان شور و شری بپا کند
به رسم رفاقت و مهر
حضرت دیفار

قربون چشمات داداش محسن ..ببخش که اشکات چشاتو گرفته
محسن داداش خوشحالم ...خیلی خوشحال گه خوشحالت کردم
خیلی خیلی ممنونم .. از سمت همسرم هم تشکر می کنم
شما بزرگ وارید خیلی بزرگ
ممنونم بابت امیدتان و آرزوی زیبایتان
امید دارم در زندگی شما بهترین های خدا رقم بخوره
بازم ممنونم ..
و واقعا خرسند به خاطر داشتن چنین برادر بزرگ وار و دوست مهربان

فانی پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:37 ب.ظ http://www.faniboy.blogfa.com

تو بی نظیری ساره ...
سورپرایز شدم به مولا !
تفسیرشم بفرست دا !

تو لطف داری احسان داداش
خیلی خیلی خوشحالم ار خوشحال شدنت ..
به رو جفت چشام
حتما احسان دادا ..حتما

فانی پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:12 ب.ظ http://www.faniboy.blogfa.com

تو بی نظیری ساره ...
تفسیر لطفا !

به چشم ..همین الان :)

حضرت دیفار پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:16 ب.ظ http://Difar.blogsky.com

داستان کوتاه ( مینی مال ) عشق و عاشق


به ساره ی عزیز و همسر مهربانش

واقعا ممنونم محسن دادا جان ..
واقعا ممنون
ممنون که انقد خوبی
واقعا نمی دونم چی باید گفت و زبام برای تشکر از شما واقعا قاصره
خیلی آقایی
بسیار مچکرم

آیدا پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ب.ظ http://yekhekayat.blogfa.com/

وااااااااااااااااااااااااای چه هدیه ی خوبی مرسی ساره ی من خیلی خوشحال شدم عزیز نازنینم.

همه ی شبات عالی و عاشقانه عزیزم.

خوشحالم که خوشحال شدی
آرزوی بهترین ها رو دارم برات نازنین من

حضرت دیفار پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ب.ظ http://Difar.blogsky.com

دوستان خوبی مثل تو نگین های درخشانند

محسن جان شما بسیار لطف داری ..
بابت لطفت بی دریغت واقعا ممنونم

علی جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:24 ق.ظ

بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم
هزار صف ز دعاهای مستجاب زده
فلک جنیبه کش شاه نصره الدین است
بیا ببین ملکش دست در رکاب زده
خرد که ملهم غیب است بهر کسب شرف
ز بام عرش صدش بوسه بر جناب زده...
عرض ادب و سلام خدمت خواهر مهربانم
بیکران سپاس از لطف شما و غزل زیبایی که برای بنده گذاشتید
و متشکرم بخاطر پاسخ شما به کامنت قبلی بنده
امیدوارم کامنت بنده باعث کدورت خاطر شما نشده باشد
قصد جسارت نداشتم
دشمن تون شرمنده و دنیا دنیا سپاس
در پناه مولا شما و همسر محترم ماندگار بمانید
یاعلی(ع)

بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم
هزار صف ز دعاهای مستجاب زده
ممنونم
سلام برادرم
قابلی نداشت ..تا باشه از این مدل هدیه ه
این چه حرفیه می فرمایید ..کدورت برای چی ؟
شما خواهررت رو ببخش که برادرش رو فراموش کرد
ممنونم برادر علی ..متقالا شما و نیز خانواده یتان سلامتو مستدام باشید
یا علی مدد

MisspInk جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ب.ظ

الان ینی مالِ من و بابام یکی درو مده ساره؟

دقیقا
خودمم برام خیلی جالب بود ..
بوس عزیزم

MisspInk جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ب.ظ

می گن بچه ی حلال زاده به باباش می ره همینه ها... ;)

چه خوب بود این پُست ساره جان.. مرسی

بچه حلال زاده می گن به داییش می ره میسی جان
خواهش میشه ..قابلی نداشت
قربونت نازنین من

تو جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:59 ب.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

آن کو تو را به سنگ دلی کرد رهنمون*ای کاشکی که پاش به سنگی برآمدی
مرسی...

سلام سعیده جانم
ممنونم عزیزم ..خواهش میشه .قابلی نداشت نازنین من

خاک سرخ جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ب.ظ http://www.khakesorkheman.blogsky.com

سلام بزرگوار ساره
حقیقتا منو شرمنده می فرمائید . چه اینجا و چه در وبلاگم
امیدوارم پوزش این حقیر رو به خاطر تاخیر در حضور خدمت سرکارعالی پذیرا باشید
از کار زیباتون هم تشکر و قدردانی می کنم
دوبیتی تقدیمی به همسرتان بسیار زیباست . سلام و عرض ارادت بنده را نیز خدمت ایشان برسانید
بامهر


سلام بر جناب جابری عزیز
دشمنتون شرمنده ..این چه حرفیه ..ما هر چه ابراز می داریم واقعیتی بیش نیست
پوزش برای چه ؟ شما بزرگوارید
خواهش میشه ..قابلی نداشت
خوشحالم که خوشتان آمد
حتما ..سلام رسان سلامت و پیروز باشن ..
در پناه حق جناب جابری

MisspInk جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:36 ب.ظ

مالِ ما که به بابامون رفته

بله ..بله

فرداد شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام آبجی جان
تا یادم نرفته ایمیل تو برام بفرست...
عجب تفالی...خیلی ممنون ....هرچند که تفسیرشم خوندم ولی خیلی دوست دارم تفسیر تو رو هم بدونم...حتما لطف کن برام...خب؟
در ضمن چرا برام از همسرت نمیگی؟من برای خوشبختیت تا آخر عمر دعا می کنم....
ندیده سلام من رزو بهشون برسون....

سلام بر داداش کم پیدایم که کلا ناپیدا شده
معلوم هس کجایی خدایی ؟
حتما ..حتما برات می فرستم ..به رو جفت چشام
من مطمئنم خدا به خاطر تو چنین همسر خوبی بهم داده ..به خاطر دعاهای ناب تو
اگه صد در صد نباشه ..50 درصدشو مطمئنم ..
من هنوزم التماس دعا دارم فرداد داداش من
حتما داداش جا حتما
سلام رسون سلامت باشه
پسر گله ت رو از طرف من م بارون کن و لپشو بگاز

رضا دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:55 ق.ظ http://rezasaki697.blogfa.com

درود بر شما.....
شرمنده بانو من متوجه این پست شما نشده بودم ... یعنی اومدم بهت سر زدم اون قضیه چای صبحانه رو خوندم ولی نمیدونم چطور این پست رو ندیدم ....
در مورد شعر ی که برای من گذاشتید ... موجب شعف و شادی بود و مایه مباهات که دوستی یادی از ما کرده ... فکر کنم بهترین نتیجه وبلاگ نویسی هر کسی میتونه ایجاد چنین دوستی هایی باشه البته اگر افتخار واژه دوست را برای آ؟ن جناب داشته باشیم

سلام
دشمنتون شرمنده
خوشحالم که خوشحالتون کردم ..قالی نداشت
ممنونم از حضور گرمتون
در پناه حق جناب ساکی
یا علی

رضا دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:38 ب.ظ http://rezasaki697.blogfa.com

راستی من تفسیرم رو میخوام

به رو جفت چشمهام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد