قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

به مولا حیفن این نوگُلا . . .

امروز یکی از هم گروهیام منو عاطفه رو دعوت کرد برای ناهار

برادر زاده ی پسرش  رو هم آورده بود ..برادر زاده ش کلاس اول دبیرستان بود ..بچه تیز هوش و معدل بیستی بود و فوق العاده درس خون

هم گروهیم می گفت : تو یعنی من و عاطفه و خودش و برادر زاده ش بریم بیرون ناهار ..منو و عاطفه قبول نکردیم ..

عاطفه که می گفت کلی کار داره و مشغله ش زیاده .ولی من نرفتم چون برادر زاده ش پسر بود

در واقع نرفتم چون واسه برادر زاده ش خوب نبود ..

رفیق نفهمم برادر زاده ی پسرش رو آورده بدون این که حتی فک کنه درس نیست اون با سه تا غیر هم جنسش بشینه

خوده نفهمش نفهمید واقعا داره راه رو برا برادر زاده ش باز می کنه ..بچه ی نوجَونی که اصلا تو این خطا نیست

بالاخره اصلا دُرس نبود ..من تا تهش نمی رم و دقیقا نمی خوام باز کنم که منظورم چیه ولی شما خودتون بگیرید

بچه ی بیچاره خودش درسخونه ولی عمه ی خنگش اونو آورده بود که نشست و بر خاست با غیر هم جنس رو بهش یاد بده ..احمق

درسته ما خیلی ازش بزرگتر بودیم و قصدو نیت فقط صرف ناهار بود و اون بچه هم یه نوجون 15 ساله بود ولی نباید بگیم بچه بود چرا که نبود ..چرا که هوشو گوشش هم باز بود ..ولی از نظر من فرقی نمی کنه ..همیشه همه ی مسائل از قضایای بزرگ به وجود نمیاد ..

مباحث خیلی ریزه که در آینده دردسر های بزرگ ر برا آدم درس می کنه ..

نظر من اینه

اگه ما انقد عقل پیدا کنیم و انقد شعور داشته باشیم که تقوا پیشه کنیم و بتونیم جلو غیر همجنسمون خودمون رو کنترل کنیم و حیا پیشه کنیم و برا خودمون دردسر درس نکنیم و خیال بافی نکنیم ..انقده شعور داشته باشیم که حد و مرز ها رو بشناسیم اون موقع س که با حفظ همه ی این موارد نشست و بر خاست با یه غیر هم جنس موردی پیدا نمی کنه ..ولی اگه غیر این باشه دردسر ساز میشه و انسان رو وادار به گناه می گنه

حالا من اینا رو کلی می گم ..اصلا منظورم به این بچه ی بیچاره ی نوجون چشمو دل پاک که چیزی حالیش نمی شد نیست

کاش ما فک نکرده هیچوقت کاری انجام ندیم ..

هیچ وقت

مواظب بچه هاتون باشید پدر مادر های نازنین

خیلی مواظبشون باشین

اونا هر حرکت و عکس العملی داشته باشن از حرکات و اعمال خوده شما بزرگ تر هاست که نتیجه می گیره ..یا در واقع نشات گرفته از خوده رفتار های شماهاست ..چه تو خونه (در واقع مخصوصا خونه ) و چه تو محیط بیرون اعم از محیط های کاری و دانشگاهیو مدرسه ...

خیلی خیلی مراقب بچه هاون باشید ..به مولا حیفن

نظرات 5 + ارسال نظر
وفا(امید) شنبه 17 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ب.ظ http://www.rozegarejavani.mihanblog.com

مشکل از اونجاست که سرتو بذاری پایین و دنبال این مسائل نباشی انواع لقبهای مزخرف رو بهت میدن ... طرف منگوله طرف اومله طرف گیجه و.... بچه های این دوره هم مثل زمان ما نیستن اینارو تحمل کنن همرنگ جماعت میشن زمان ما ما که میشنیدیم میگفتیم بذار بگن جونشون بالا بیاد ولی مساله دلگیر کننده اینجاست بعضی خانواده ها میدونن ولی خیلی راحت با کلمه امروزه مده بذار راحت باشن از کنارش میگذرن یکی نیست بگه بی عرضه تو که نمیتونی غلط میکنی بچه دار میشی
یادمه زمان سربازی تو کلانتری بودم یه حوادثی میدیدیم مخمون سوت میکشید

آی گفتی ..جانا سخن از زبان ما می گویی
چی بگم امید جان !!
خدا عاقبت همه ی ما ها رو به خیر کنه

علی یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:51 ق.ظ

علامه طباطبایی می فرمایند:
انسان از بدو پیدایشش تاکنون بلکه همیشه علاقمند و عاشق وجود خارجی اشیا
بوده و هست زیرا یگانه چیزی که نظر او را به خود جلب می کند.واقعیت پدیدها است
و بس.جز به آن التفات ندارد و به غیر آن رونمی آورد و در حقیقت در جهان خارج جز
واقعیت وجود ندارد و هر چه هستی دارد و جامه وجود پوشیده دارای واقعیت میباشد
پس حکم به واقعیت و باور نسبت به وجود خارجی(یعنی اینکه در جهان خارج چیزهائی واقعا هستی دارند) از نخستین علوم بشری و از اصیل ترین معارف انسانی
است که تمام صفات و شرایط یک مسئله ضروری و بدیهی در آن جمع است.
مثلا:کودک نوزادی با احساس تازه ای که خداوند به او بخشیده است. اگر در
حالاتش دقت کنیم و هرگاه حرکات او را از نخستین زمانی که قدم در جاده زندگی
میگذارد زیرنظر بگیریم می بینیم که گاهی پستان مادر را به عنوان تغذیه و مکیدن
شیر که برای او فراهم آمده میگیرد. و نیز بهمین غرض اشیا دیگر را به دهان خود نزدیک میکند اما پس از چند بار تکرار این عمل. جز پستان مادر را نمیگیرد و از
چیزهای دیگر هرچه باشد اعراض میکند.
او که نخست همه چیز را اعم از خوردنی مانند میوه و نان و غیرخوردنی نظیر
سنگ. چوب. آهن پاره و غیره به دهان می برد و می خواست آنها را بخورد پس از اندک زمانی جز چیزهائی را که قابل اکل(خوردن) هستند نمیخورد و بطور جدی
از خوردن اشیا غیر ماکول خوداری میکند.
راستی راز این کار چیست؟!
آیا جز این است که نخستین توجه کودک به واقعیت اشیا و احساسش نسبت به
واقعیت امور. خواه ناخواه او را به تمییز حق از باطل. صحیح از خطا. وخلاصه هر
شئ واقعیت دار از غیر واقعی ناگزیر ساخته و او را وادار مینماید که به حقیقت
بچسبد و از غیر آن روگردان شود.

سلام برادرم ..
چقدر شرمنده می کنید بنده رو برادرم بابت تمام زحمت هایی که متحمل می شید
واقعا سپاس
ممنونم از حضورتون ..
در پناه حق برادرم

فرو ریخته یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ق.ظ

چشم

به رسم رفاقت و مهر

چشمت بی بلا برادرم
مقسی
خدا دلتو شاد کنه که با حضورت تو بلاگم دلمو شاد می کنی :)

خورشید یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ق.ظ http://www.khorshid85.blogfa.com


درود

با بخشی از این دیدگاه شما موافقم! به هر حال دیر یا زود این نوجوان و دیگرانی همانند او راهی جامعه می شوند و چنین برخوردهایی برایشان پیش می آید، پس چه بهتر که نخستین تجربه ها یشان در کنار بزرگترها - پدر و مادر و ...- و به همراه آنها انجام گیرد. اگر بزرگترها با نوجوانان و جوانان خود براستی دوست باشند و هم دل و همراز آنها، باور کنیم که آنها نیز پناه گاهی بهتر از بزرگترهای خود نمی یابند و هر آنچه برایشان پیش می آید را با بزرگترها در میان می گذارند.

امیدوارم زیاد بی راه نگفته باشم

"در ستایش زبان پارسی" را در کشکول بخوانید

راستی نام وبلاگ شما به سیاهه پیوندهای وبلاگم افزوده شد

شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود

سلام
من شاید منظورم رو خوب نرسوندم ..من حرف های شما رو هم قبول دارم
ولی بزرگتر داریم تا بزرگ تر ..
در کل حرفهای شما متن است جناب خورشید
به چشم حتما می خوانم
بابت افتخاری که به بنده دادید بابت ثبت بلاگم بسیار سپاس ..لطف نمودید
در پناه حق مستدامو پیروزو سر بلند باشید
یا علی مدد __

فرداد یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:41 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام آبجی
اگه پسر بچه تا اون سن نفهمیده...متاسفانه تا آخر عمر نفهم خواهد ماند....
...بچه بزرگ کردن سخت ترین کاریه که تو عمرم کردم...ولی خب شیرین هم هست....
خدا ایشالله به خودت دوجین پسر و یه جین دختر خوب و سلامت بده.
خوش و خوشبخت باشی ساره جان.

چیو نفهمیده فرداد جان ؟ چی منظورته ؟
آره منم قبول دارم بچه بزرگ کردن سخته ..
فرداد یه دونه بچه آخرشه ..الان جین به جین زدی من می خوام چیکار 18 تا بچه خرجشونو تو می دی داداش من ؟
یه دونه ..و در نهایت دو تا
قربان داداش فرداد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد