قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

همین طوری . . .

زندگی کردن تو شهر های بزرگ مثه تهرون به نظر سخت میاد .. 

بنا بر تموم مشکلاتی که داره ..و گذشته از تموم اینها .. 

زندگی و قرار گرفتن در کنار آدم ها با ملیت ها و قومیت های مختلف و فرهنگ ها و عقاید مختص به خودشون  

امنیت تو شهر های بزرگ به نظر میاد که نا محدود تر باشه و برقراری بهینه ی اون سخت  

کلی جاده ..بزرگ راه اتوبان ..با وجود بیشترین امکانات رفاهی  

ولی خب همه ی اینها سختی خاص خودشون رو دارن .. 

برای کاری اومدیم تهرون ..یه سفر یه روزه تقریبا  

هوا فوق العاده طوفانی .. 

۴۰ کیلومتری دماوند یه یخبندون و برف شدید .. 

به طوری که اگه ترمز می زدی حتما ته دره بودی  

که مجبور میشی یه چیزی حول و حوش ۵۰ دقیقه بدون ترمز و دنده یک بری .. 

قبلش با یه پارس آینه به آینه می شی و راننده ی ماشین که اندازه ی پدرته میباد بیرون و می گه خانوم من در وهله ی اول معذرت می خوام .. 

فقط آینه به آینه شدی در حالی که فکر می کنی رو بدنه ی ماشینت زدگی به وجود اومده  

تو اون برف شدید می ری بیرون و می بینی نه فقط آینه ت داغون شده ..جاده انقد لیز بوده که ماشین عقبی نتونسته جلو خودش رو بگیره و بر خورد می کنه با ماشینت  (ماشین بابا ) 

می گه خانوم چیکار کنیم ..می گم نمی دونم ..نکنه تو این برف وسط این برهوت باید وایستیم آقا پلیسه همیشه بیدار بیاد کوروکی بکشه  

می گه می خواین من بیمه نامم رو تقدیم کنم ..تو که می دونستی دنبال بیمه رفتن کلی دنگو فنگ داره ..پیش خودت می گی نه برادر من بیمه نامه کیلو چنده .. 

میگه می خواید نقدی حساب کنم ..میگه قیمت آینه چنده ..تو می دونی ولی چیزی نمی گی ..چون دقیقا خبر نداری چقد خرابی به بار اومده ..خودش می گه آره تا چن وقت پیش جفتش ۷۰ / ۸۰ وای میستاد .. 

در کل سه تا تراول ۵۰ هزار تومنی در میاره ..شمارشو می ده ..و می گه اگه خرابی بیشتر داشت زنگ بزنید ..شماره حساب بدید من تقدیم می کنم  

از تهرون بر گشتیم ..ماشیتنه هم که تو پارکینگ افتاده  

چرا ما همیشه فکر می کنم جهان سومی هستیم و نمی تونیم پیشرفت کنیم  

من و اون آقا که سنش همسنو سال پدرم بود و به قول خودش مدیر پروژه های کلون بود ..بی دنگو فنگ مساله رو حل کردیم و قرار شد کسری یا مازاد پولی رو که بهم داده با شماره حساب حل کنیم  

البته همیشه آدم های خوب هم به پست آدم نمی خورن .. 

دیروز موقع برگشت ..موقع اومدن از جاده مخصوص به جای اینکه برم تو لاین شهید همت اشتباهی رفتم مستقیم که مجبور شدم برا برگشت از جلو ورزشگاه آزادی رد شم .. 

کلی آدم اون جا جمع شده بودن که با موتوراشون وسط خیابون مانور می دادن و اجازه نمی دادن ملت رد شن ...یه جورایی ترس برم داشته بود ..گفتم نکنه گیر یه سری وحشی افتادم اونم تو تهرونی که آدماش دم از پیشرفت می زنن .. 

ولی نترس بازی در آوردمو با ماشین هی جلو تر می رفتم تا راه رو باز کنن .. 

یه سری دخترای فشنال آنتیک برد که تو بغل اون پسرای تمدن ندیده بودن ..  

ولی خر سوار اونا با میونداری یه آقایی به ختم رسید و یه جورایی کنار کشیدن

حالا اون جا جلو ورشگاه آزادی باز چه خبر بود خدا داند .. 

خدا وکیلی من شهر خودم  با بافت قدیمش رو به تهرون ترجیح می دم .. 

 جاده ها تو رفتو برگشتم داغون بود .. 

اصلا طوفان بود ..اگه کار ضروری ندارید.. مسافرت نرید دوستان  

علی الحاضر یا علی مدد  

نظرات 2 + ارسال نظر
دختر انتظار شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:04 ق.ظ

ای خراب بشه این تهرون لعنتی ...
عروس خانم گل ممنون از احوالپرسیتون
تا جایی که تونستم مطالبت رو خوندم گلم
از دوچرخه سواری و املت صبح جمعه حسابی لذت بردم
همیشه خوش باشی خانم خوشگله
سلام منو خدمت شازده خوشبخت برسونید

خواهش می شه نازنین جان
شما لطف داری
بوس عزیزم ...متقابلا
چشم ..بزرگیتو می رسونم ناز گل من ..
ممنوم که هستی

ت شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:11 ب.ظ http://http://kheilidoorkheilinazdik.mihanblog.com/

تهران سختی های خودش رو داره شاید این قدر به نظرت سخت اومده چون توش زنندگی نکردی اما واقعا زندگی توش راحتر از جاهای دیگه هست سندش هم میشه بچه های خوابگاهیمون که می گن ما دیگه دوست نداریم برگردیم شهرمون

زندگی نکردم ولی زیاد تهرون مرمو میام
نمی دونم ..ولی
هیچی ..فقط من دلیل حرف بچه های خوابگاهتون رو خوب می دونم ..
الهام جان اونا تو تهرون به آرامش نرسیدن که این حرفو می زنن ..اونا تو تهرون یه اعتماد به نفس کسب کردن ..که خودشون هم نمی دون اون اعتماد به نفس گذرا ..و تموم شدنیه ..
واسه همینه تهرونو شهر ایده آلشون می ببین
الهام می دونی تو تهرون وقتی بهت خوشش می گذره که پوله پله داشته باشی وهیچ دغدغه ای هم نداشته باشی
بوس عزیزو نازنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد