قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

کسی نیست . . . ؟

خیلی تشنه مه

کسی نیست بهم یه لیوان

آب قند خنک

یا آب انار خنک

یا آب زرشک

یا آب انبه


بده ؟


هر چی هست باشه ..فقط خنک باشه

خنک باشه که این بغضو از تو گلوم بر داره و ببرتش پایین



دلم یه مشت برف می خواد

زمستان دلم باز دوباره هوست را کرده :(

نظرات 4 + ارسال نظر
علی پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:04 ق.ظ

مادر نمیر! مردن براى تو زود است و یتیمى براى ما زودتر.
ما هنوز کوچکیم، از آب و گل در نیامده‌ایم. هنوز سرهایمان طاقت گرد یتیمى ندارد.
نهال تا وقتى که نهال است احتیاج به گلخانه و باغبان دارد، تاب سوز و سرما و باد و طوفان را نمی‌آرد، و ما از نهال کوچکتریم و از غنچه ظریف‌تر.
اما نه، نمان براى محافظت از ما، نمان براى اینکه از ما مراقبت کنى.
تو خود اکنون نیاز به تیمار دارى. بمان براى اینکه ما تو را بر روى چشمهاى خود مداوا کنیم.
تو اکنون به کشتى نجات طوفان زده‌اى می‌مانى که به سنگ کینه جهال غریق، شکسته‌اى و پهلو گرفته‌اى.
بمان براى اینکه ما بی‌مادر نباشیم. بمان براى اینکه ما مادرى چون تو داشته باشیم.
می‌دانم که خسته‌اى، می‌دانم که مصیبت بسیار دیده‌اى، زجر بسیار کشیده‌اى، غم، بسیار خورده‌اى و می‌دانم که به رفتن مشتاق‌ترى تا ماندن و به آنجا دلبسته‌ترى تا اینجا.
اما تو خورشیدى مادر! بمان! به خفاشان نگاه نکن، این کورى مسرى و مزمن دلت را مکدر نکند، تو بخاطر همین چند چشم که آفتاب را می‌فهمند بمان.
می‌دانم که تو به دنبال چشمى براى دیدن و دلى براى فهمیدن گشتى و نیافتى.
من با چشمهاى کودکانه خودم شاهد بودم که تو با آن حال نزار، سوار بر مرکب می‌شدى و به همراه پدرم على و دو برادرم حسن و حسین، شبانه بر در خانه‌هاى تک‌تک مهاجرین و انصار می‌رفتید و آنها را به دریافتن حقیقت، دعوت می‌کردید.
اى گروه مهاجرین و انصار! خدا را، پیامبر را و وصى و دخترش را یارى کنید. این شما نبودید که با پیامبر بیعت کردید و عهد بستید که فرزندان او را به مثابه فرزندان خود بشمارید؟
شهادت ام ابیها.حجه الله الاکبر بر شما تسلیت باد.
مدد از علی طلب کن ز هربلا و هر غم
مواظب دل قشنگت باش...
یاعلی

سلام علی آقا
قدم رنجه نمودین
ممنونم از لطفتون بی کران
منم ایام فاطمیه و سوگ بزرگ بانوی دو عالم رو تسلیت می گم
ان شالله بی بی زهرا شفاعت کننده ی ههمون باشه
و بهمون مدد برسونه
الهی آمین
به روی جفت چشمان
یا علی مدد ___

علی پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:07 ق.ظ

مادر نمیر! مردن براى تو زود است و یتیمى براى ما زودتر.
ما هنوز کوچکیم، از آب و گل در نیامده‌ایم. هنوز سرهایمان طاقت گرد یتیمى ندارد.
نهال تا وقتى که نهال است احتیاج به گلخانه و باغبان دارد، تاب سوز و سرما و باد و طوفان را نمی‌آرد، و ما از نهال کوچکتریم و از غنچه ظریف‌تر.
اما نه، نمان براى محافظت از ما، نمان براى اینکه از ما مراقبت کنى.
تو خود اکنون نیاز به تیمار دارى. بمان براى اینکه ما تو را بر روى چشمهاى خود مداوا کنیم.
تو اکنون به کشتى نجات طوفان زده‌اى می‌مانى که به سنگ کینه جهال غریق، شکسته‌اى و پهلو گرفته‌اى.
بمان براى اینکه ما بی‌مادر نباشیم. بمان براى اینکه ما مادرى چون تو داشته باشیم.
می‌دانم که خسته‌اى، می‌دانم که مصیبت بسیار دیده‌اى، زجر بسیار کشیده‌اى، غم، بسیار خورده‌اى و می‌دانم که به رفتن مشتاق‌ترى تا ماندن و به آنجا دلبسته‌ترى تا اینجا.
اما تو خورشیدى مادر! بمان! به خفاشان نگاه نکن، این کورى مسرى و مزمن دلت را مکدر نکند، تو بخاطر همین چند چشم که آفتاب را می‌فهمند بمان.
می‌دانم که تو به دنبال چشمى براى دیدن و دلى براى فهمیدن گشتى و نیافتى.
من با چشمهاى کودکانه خودم شاهد بودم که تو با آن حال نزار، سوار بر مرکب می‌شدى و به همراه پدرم على و دو برادرم حسن و حسین، شبانه بر در خانه‌هاى تک‌تک مهاجرین و انصار می‌رفتید و آنها را به دریافتن حقیقت، دعوت می‌کردید.
اى گروه مهاجرین و انصار! خدا را، پیامبر را و وصى و دخترش را یارى کنید. این شما نبودید که با پیامبر بیعت کردید و عهد بستید که فرزندان او را به مثابه فرزندان خود بشمارید؟
شهادت ام ابیها.حجه الله الاکبر تسلیت باد.
مدد از علی طلب کن ز هربلا و هر درد
مواظب دل قشنگت باش...
یاعلی

فرداد پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:04 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام آبجی
عاشق شدی و چاره نداره
منم یک عمره که منتظرم تا اون لیوان رو کسی بهم بده...
گشتم نبود..نگرد نیست...
بیا برات فال گرفتم ساره.

سلام بر داداش گلم که خیلی عزیزه
ای گفتی
ساره عاشق شده و بی چاره

الهی ساره برات بمیره که کسی نیست یه لیوان آب دستت بده
دلم برات کباب شد داداشمم
الهی قربونت برم که هوای آبجیتو داری
واقعا ممنونم
انقده مزه می ده داداش بزرگه برا آدم فال بگیره
الهی که دستت اول کرببلا بعدش به خونه ی خدا برسه
الهی فدای برادر زاده هام بشم که بابای مهربونی مثه داداش فرداد من دارن
الهی الهی

ت پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:23 ب.ظ http://kheilidoorkheilinazdik.mihanblog.com/

دختر مراقب خودت باش پاشو یه چیز خنک بخور جیگرت حال بیاد

به چشم چشم خانوم دکتر
باشه قربان ...
بوس
تونستم فقط برم دو سه لیوان آب خنک و یه پرتقال خنک بخورم جات خالی
عاشختم ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد