آقا قضیه رو ول کن که چی بود
چی نبود ....
کلا همین قد بگم که قضیه با یه دوش گرفتن شروع شد
که اون شب ما از این رو به اون رو شدیمو ..
نمی دونم چی شد که کلا روحیمون عوض شد
فک کنم واسه نیتی بود که زیر دوش کردم ( منظور از نیت در واقع در خواست از خدا )
نمی دونم
ولی خیلی خوب بود
یه تجربه ی بسیار جدید بود اون حال روحیم
هه هه هه . . . خدا لعنتتون کنه اگه فکرای بد بد بزنه به سرتون
سلام دوست عزیز چقدر تو از خدا درخواست داری خدارو کلافه کردی دختر
سلام



هه هه هه
خداییش خدا به کدومش عمل کرده
خداجونم گوشاتو بگیر من با تو نبودما
این دوش حمومتون رو میفروشین؟
شاید ما هم ازش استفاده کنیم روحیه ما هم عوض بشه...
نه نمی فروشیم

وسایل بهداشتی گرون شده ..
اگه پول یه نوش رو می دی ..تا بریم یه جدیدشو بخریم ..اینو بهت می فروشم
عوض شدن روحیه برا دوش نبوده برا نیت زیر دوش بوده
ای صبا با توچه گفتند که خاموش شدی
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها همه گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی
خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از تست
تو هم آمیخته با خون سیاوش شدی
ناز میکرد به پیراهن نازک تن تو
نازنینا چه خبر شد که کفن پوش شدی
چنگی معبد گردون شوی ای رشگ ملک
که به ناهید فلک همسر و همدوش شدی
شمع شبهای سیه بودی و لبخند زنان
با نسیم دم اسحار هم آغوش شدی
شب مگر حور بهشتیت، به بالین آمد
که تواش شیفتهی زلف و بناگوش شدی
باز در خواب شب دوش ترا میدیدم
وای بر من که توام خواب شب دوش شدی
ای مزاری که صبا خفته به زیر سنگت
به چه گنجینهی اسرار که سرپوش شدی
ای سرشگ اینهمه لبریز شدن آن تو نیت
آتشی بود در این سینه که در جوش شدی
شهریارا به جگر نیش زند تشنگیم
که چرا دور از آن چشمه پرنوش شدی
ممنونم علی آقا
بسیار زیبا
ولی خب چه کنیم دیگه روزگار این بلا رو سرمون آورد
خب الهی شکر بابت معجزه دوش...
فکر کنم لعنت اول برای من بود چون وقتی دلم شور میزنه اصلا فکر خوب به ذهنم نمیاد
بازم خدارو شکر
خدا نکنه ..دور از جون بابا ..شوخی کردم
این دوش دوشی که من کردم حتما فکر بد به سر آدم می زنه
ممنونم
دوستت دارم عزیزم
من فکر بد بد زده بود سرم
آره دیگه

این از لطفته
لوسا
این نیتش چی بوده؟
نیت لحظه های شاد از اون لحظه به بعد و تولدی دیگر ..
از خدا خواسته بودم بهم لحظه های جدید و ناب رو هدیه بده
امید شاید باورت نشه ...
تا سه چهار ساعت بعد اون و تا قبل اینکه خوابم ببره جوری بودم که تو این بیستو چن سال هیچ وقت اون جوری نشده بودم
تمامیتم سبک شده بود ..
یه جسم و روح فوق العده سبک
شبیه آدم هایی که حتی یه اپسیلون غم هم ندارن ...
و مثلا یعنی غیر خدا اون چن ساعت هیچی برام مهم نبود حتی تو ضمیر ناخودآگاه و غریزتا ..
ای بابا حالا چرا فحش میدی دختر
به خدا سه چهار روزه این واسطه ای که اجیر کرده هی را به را زنگ می زنه ...بیچاره م کرده
ول کن هم نیست