فکر می کنم من تموم انگیزه هام رو مدیون تو هستم
خداییش یه جاهایی خیلی انگیزه دادی استاد
دیروز باز جلسه بود ..تعدادمون بیشتر شده صدقه سری یه سری افراد خودخواه
یه سری از بچه های جدید از چالوس
از هیچی هیچی نمی دونن ..همشون ترم اولی و دومی تازه کارشناسی
خدا به خیر بگذرونه
نگین که بالاخره اونام باید از جایی شروع کنن که باید بهتون بگم تیم ما برا استارت زدن نیست
این خانوم محترم سرپرست و مسئول اینا رو داره میاره که امثال منو عاطفهو حاتمه رو بزنه کنار
ولی کور خونده ..خودشم می دونه ما از بچه های قَدر تیمیم
دیروز طی تصمیم گیری یه سری ها مستقیمو غیر مستقیم گفتن عاطفه مدیر مسوئل شه
منم برام سِمت مهم نبود ..گفتم هر چی جمع بهش برسه منم رای ام همونه
یه سری ها گفتن عاطفه ..
من قبل اینکه بچه ها بگن عاطفه ..گفتم عاطفه خودت شو
هی باهام تعارف کرد ..گفتم بچه انقد تعارف نکن ..مگه شکلاته که تعارف می کنی ..دردسره که تعارف می کنی و ساره هم حوصله ی دردسر نداره
نمی دونم کدوم شیطون چی گفت ..که عاطفه گفت اصلا ول کنید ...با قرعه کشی مشخص می کنیم که کی باشه
هیچی دیگه جونم براتون بگه قرعه کشی کردن اسم من در اومد
مدیر مسئول نشریه گاهنامه و بروشور های استان
با این همه درس ...
با این همه گرفتاری مشغله..پورتال استان که دو تا بخشش دسته منه
الان هم یه دردسر جدید
اون دو تا دختری که بودن که چش دیدن منو نداشتن و رابه را بهمون انگ می زدن ...خودشون پاشو گذاشتن به فرار ... . بعد اون گندی که زدن
مثلا دانشجوی ارشدم
طرف با مدرک کاردانی و لیسانس تو آی اس آ مقاله داره ..
بعد منو باش ...معلوم نیست دارم چیکار می کنم
خر حمالی برای یه سری مسئول بالا دست که همشون به فکر منفعت خودشونن
اگه برا سابقه کار نبود عمرا براشون فعالیت نمی کردم و امتیاز کسب نمی کردیم
ماهامی ریم طی 20 روز خر حمالی شبانه روزی و کلی نخوابیدن تو کل کشور بین کلی دانشگاه های قَدر بات کلی اعتباری که با خودشون آورده بودن دوم می شیم میام ..
انگار نه انگار
تنها عکس العملشن از عقده و حسادت ترکیدنه
حتی محل سگ هم نمی ذارن ( مخصوصا این زنه کارشناس فرهنگیه )
هیچی دیگه اینم از دیروز
و برا خودم متاسفم که هنوز به طور جدی برای نوشتن مقاله شروع نکردم
متاسفم ساره برات
این استادا و این مسئول ها نمی ذارن آدم یه خورده مطالعه داشته باشه
آخرش من با این همه فعالیت قراره چه پخی بشم تو این مملکت ؟
دو سه روزه این مرتیکه رابه را واسطه اجیر می کنه که برام زنگ بزنن که متن چی شد ؟
حالا متنه آماده س ..می گم برات میل کنم بگیر بخونش ...بعد می گه نه
می خوام حضورا ببینمتون
عوضی معلوم نیست چیکار داره ..بهش می گم خب همین پشت تلفن بگو نمی گه
بدجوری از دستم قاطیه فکر کنم
در خواست نوشت :
بچه ها یه خواهشی دارم ازتون ...می خواستم بگم اگه براتون امکان داره یه چن تا اسم پیشنهاد بدین برا اسم نشریه و گاه نامه
یه گاهنامه و نشریه ایه که همه جور مطلب اعم از : سیاسی / فرهنگی / آموزشی/ ورزشی / اجتماعی و . . . توش هست
اگه یه اسم بهم بدید ممنون میشم ..می خوام اسم نشریه مونو عوض کنیم
بعدا نوشت :
راستی چادره رو بالاخره بعد کلی این ورو اون ور کردن و مدل های مختلف دیدن ( همین چادر رو تا به امروز 6 مدل دوخت دیدم ازش به اسم لبنانی ) گرفتم
انقده بهم میاد
امروز برای اولین بار سرش گذاشتم و عزمم رو جزم کردم برای رسیدگی به یه سری کارای اداری و تحقیق دانشگاهی
خداییش توش عینهو شده بودم لبو ..از بس که گرمم شده بود
ولی خیلی توش راحته . . .
بالاخره بخت چادرمم باز شد
من نظرم اینه بزارین فانوس ... به نظرم اسم جالبیه واسه نشریه
خیلی چاکریم
بازم ممنونم از محببتت که نظرت رو گفتی
اگه باز اسمی به نظرتون رسید بگید
اول اینکه نمیدونم شما دخترا کی میتونین با محیط و آدماش سازگاری پیدا کنید و این احساسات حسادت و کینه توزی و تنفر و مثل اینارو کنار بذارید....دوم اینکه اسمشو بذارین هفت بیجار(باحاله نه؟)....سوم اینکه ما کن ندیدیم بگیم بهت میاد یا نه؟... از شوخی گذشته یه پیشنهاد اسم واسه یه مجله شهرمون دادم که تقریبا یه جورایی مثل شما فعالیت میکنم و اسمش شد همونی که من گفتم... شد هفته نامه نارنج... حالا صبر کنید تا یه اسم براتون پیدا کنم....
وووووووووووو چنه حرف بزومه کتار خسته بیه...
ما ساز گاریم ...محض اطلاع

نه اینکه شما پسرا خیلی وضعتون تو این زمینه خوبه
نشون به این نشون که همون پسرای گروهمون که وضعیتشون از ما دخترا سر همین مسائل بدتره
با اینکه 4 تاشون رفیق صمیمی هم بودن از قبل
خیلی هم بهم میاد
منتظر اسم هستم ...امید
بابلی دیگه ...کلا عادت دارین زیاد حرف بزنید
هه هه
شوخی می کنم ...خوشحالم که هستی ..
خدارو شکر این بنده حقیر مسکین فقیر درمونده بده در راه خدا... ااااااا نه اشتباه شد فکر کردم سر چهار راهه...هرگز تا حالا نه حسادت کردیم نه کینه به دل گرفتیم ونه متنفر شدیم... بابا هرکی یه جوریه دیگه بیخیال...ما که ندیدیم میاد یا نه خوش به سعادت اونایی که دیدن...
حالا ببین چه به خوش گرفته



کلی گفتیم بابا
حالا دیدن کی اونم ساره سعادت می خواد نگو تو رو خدا
هر کی ساره رو ندیده سعادت مند ترین آدم روی زمین بوده
بی شوخی راس می گم ..همه رو ضله یا ذله یا زله کردم
اوف چه پر مشغله ای تو بابا خدا صبرت بده
چه کنیم دیگه
داریم این کارا رو می کنیم ببینیم آیا برا خودمون می تونیم کسی بشیم یا نه
یه عالم تبریک برای مدیر مسئولی و ارشدی و زیبایی بخاطر چادرت ساره ی شیطون و بلای من




































راستی راستی اومدم پیشت اینطوری شدم از برگشتت
ممنونم عزیزم
زیبا
؟
همه ی این سمتا تا وقتی توش پول نباشه ..بدرد لای جرز دیوار هم نمی خوره
و اما زیبایی ...
کی ؟ من ؟
ساره و زیبایی ؟ من اون دماغمو کجای دلم بذارم
اگه ساره زیباهه پس اونایی که زیبا هن چین ؟
قربونت برم
منم برا خوبی ها و شاد بونات دلم یه ذره شده
سلام
نقطه سر خط...)
خوبه؟؟؟
برای یه نشریه که قراره همه جور مطلبی توش باشه؟؟
اسم پیشنهادیه من برا نشریه تون همینه ((نقطه سرخط...))
سلام
اتفاقا این اسمو خودم پیشنهاد داده بودم دوستان گفتن یه جورایی تکراری
اگه باز هم اسمی به خاطرتون اومد لطف کنید و بهم بگید
این دفعه لطفا با یه اسم و آدرس تشریف بیارید