قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

دستم تو دست خداست . . .

دوس دارم دائما به خدا فک کنم

از وجودش لذت ببرم

خوشحال باشم

ولی نمی دونم چرا هی غمگین میشم

این روزا شدیدا حس می کنم که دستم تو دست خداست و همه جا داره بهم کمک می کنه و هوام رو داره


پ ن :

قضیه یامروزو برا مامانم تعریف کردم و مامانم می گفت دیشب خوابی دیده که همه جا آتیش گرفته بود و من گم شده بودم و اونا دنبال من می گشتن و .. .

نظرات 9 + ارسال نظر
فرهاد جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:21 ب.ظ http://semicolon.blogsky.com

منم یه جورایی همین حسو دارم که گفتم زندگی مون دراماتیکه با پایان خوش...نمیدونم من اینطوری احساس می کنم.
دستشو ول نکن.اما بهشم فک نکن زیاد...

پس این طوری بوده . . .
یعنی در واقع داریم به ظاهر نشون می دیم که همه چی خوبه
اگه بهش فکر نکنم خداییش اصلا نمی تونم زندگی رو تحمل کنم
همه ی امیدم فقط و فقط خداست

خورشید شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:43 ق.ظ http://www.khorshid85.blogfa.com


درود

جناب مستطاب ضعیفه!
ای در خط ِ بوق کُشی، همسنگر
ای عزیزت در سفر!
آخر عزیز جان برادر،
جمعه روز گردش است و سفر
نه گذاشتن مطالب تازه و تر
مهلتی بده برای خواندن این همه خیر و شر!!

و اما:
۱- دست خدا را ول نکنید
۲- گل شمعدانی برایم یادآور خانه های قدیمی است با حوض های بزرگ
۳ـ خوب شد که دست فرمان راننده تان خوب بود
۴- شما هم اگنورش کنید(موشک جواب موشک)

شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود

سلام بر جناب خورشید _ برادر گرامی
شعر گفتین شما برادر خورشید
خب برای من جمعه و غیر جمعه نداره / هر وقت بیکار باشم هجوم میارم به سمت نت
والا فعلا جمعه ی خواهر ساره تون شده یه شنبه ها :)
موشک جواب موشک / نه گناه دارد . . . ما نیز دوسشان داریم و برایمان قابل احترامند
و اینکه خداییش دکتر علی رضا عزیزه . . . نگید این طوری
بسیار بسیار خرسندم بابت حضور بسیار گرمتان جناب خورشید . . . متشکرم

ت شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:56 ق.ظ http://kheilidoorkheilinazdik.mihanblog.com/

خیلی خوبه که خدا پیشته
نگران نباش صدقه بذار کنار

صدقه که دیگه . . . هر روزه س
آره خیلی خوبه . . . اگه خدا نبود من پوچ بودم
اگه خدا نبود امیدی به زندگی نداشتم
قربونت برم عزیزم

[ بدون نام ] شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:40 ب.ظ

مامانت زنده است؟ خودت 54 سالته مامانت باید 80 باشه درسته؟

پروتاگونیست شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:53 ب.ظ http://www.ers.persianblog.ir

نکنه دستت تو دست شیطانه؟ که خواب دیدن همه جا آتش گرفته؟
با خدا باش پادشهای کن

وااااااااااااااااااااااااا / آقا محمد حسین
هستیم
با خدا هستیم
با خدا حرف می زنیم
با خدا قدم می زنیم
برای خدایمان اشک می ریزیم
برای خدایمان می خندیم
برای خدایمان شعر می خوانیم
. . .
چه عجب از این طرف ها برادر ؟؟

فری شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:02 ب.ظ http://roozegarr.persianblog.ir

درست از روزی که او رفته ...این روزهای پر بهانه، روزهایی که سرد است از رفتن او، از رفتن پدر، چقدر دست هایم خالی ست، چقدر چشم هایم دو دو می زند، چقدر می سوزد گلویم از چنگ های مدام بغض برای نبودنش و از همه ویران کننده تر؛ چقدر تنهایم.

و تو چقدر تسلای دل تنگ و خسته ی من شدی وقتی که با دیدن پیام سرشار از محبت و همدریت آرامشی مطلوب را در قلبم و با تمام وجود حس کردم... یک دنیا ممنون از بودن و همراهیت خواهر گلم

وظیفه م بوده
بسیار بسیار خوشحالم بابت برگشتت
یک دنیا ببخش برای پدرت آرزو می کنم . . . خدایش بیامرزد و غریق رحمتشان کند
خیلی خوشحالم که این جایی و برگشتی
قربونت برم عزیز خواهر

شاعرشنیدنی ست شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:40 ب.ظ http://kha2ne-sher.persianblog.ir/

من گاهی این حسو دارم دوستم
پیامبر گفته خواب بدو بهش فکر نکن اگه به خواب فکر نکنی مثل یه پرنده پر می کشه و میره دنبال تعبیرش نباش دوستم
به روزم

سلام خانومی
خوش اومدین
ممنونم . . . چشم :)

علی شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:47 ب.ظ

بی ربط
سلام
آهنگ وبلاگتون دلمو برد یه جایی...
گفتم شما هم شریک باشید تو این حال خراب من...
جرجی زیدان مسیحی :اگر بگویم مسیح از علی(ع) بالاتر است ، عقلم اجازه نمیدهد و اگر بگویم علی(ع) از مسیح بالاتر است ، دینم اجازه نمیدهد....
(علی(ع) فراسوی ادیان ، ص16)
یاعلی...

سلام
اتفاقا خیلی با ربط بود . . . چرا می گید بی ربط !
ممنونم . . .
یا علی
یا علی
یا علی
ممنونم که همیشه با کامنتاتون منو جاهای خوب خوب می برید و مهمان حالو هوای خوبتان می کنید
یا مهدی ادرکنی

فرداد شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:41 ب.ظ

سلام آبجی...
همین الان برات صدقه کنار گذاشتم...خداروشکر که به خیر گذشت...
خواهشا همیشه وقت سفر 3 قل هوالله بخون...تامنم دلنگرانت نباشم.انشالله که همیشه درپناه خودش باشی...
مطمئنم که خدا دستش رو از دستت در نمیاره...تو بنده خوبی هستی ساره...
توکل به خودش.

سلام داداشیه من
الهی آبجی قربون برادر زاده محرابش بشه که باباش حرف نداره
ممنونم . . . چرا خودتو تو زحمت می ندازی . . .؟راضی نیستم به زحمتت
همین که میای بهم سر می زنی یه دنیا ارزش داره داداشی
حادثه خبر نمی کنه . . . من خودم از اون کسایی م که بدون استثنا صدقه می ندازم . . . هر چه خدا خواهد
لطف داری داداشم . . . ولی به خوبی شما که نمی رسه
بله توکل به خودش
بابت اون قضیه هم چشم میام برات می گم . . . فقط یه خورده استراحت کنم
دمارم در اومده این چن روز . . . فقط فقط برای اینکه بی احترامی نشه پاسخ کامنتا رو می دم . . . خیلی خسته م
خیلی چاکریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد