قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

خر و باقالی . . .



هی خدا . . . پناه می برم به خودت از دس این بنده هات

تازه اومدم خونه . . . از صبح زده بودم بیرون  برا کارای نشریه

آخرشم که هیچی . . . اگه تعریف کنم دود از سرتون بلند میشه

نصف مطالب نشریه تو سیستم سازمان بود امروز رفتم اونا رو بگیرم که به مطالب که خودم تاییدشون کردم اضافه کنم / دیدیم بله مطالب نشریه ای موجود نیست و مفقود شده . . . یعنی خر بیار و باقالی بار کن . . . یعنی روز از نو روزی از نو / یعنی همه ی تلاشمون به فنا که چه عرض کنم به فا. . ک رفت

کلی امروز پول کافی نت دادم . . . همه هم از جیب خودم 

حال کرایه ای که فلان قَدر دادم رفتم شهر مربوطه بماند

بی ناهاری و بی صبحونگی بماند

تو آفتاب این ورو اون ور رفتن بماند

با طراح کَل کَل کردن بماند

عاطفه داره طبق معمول تو کارم موش می دُاونه . . . خسته شدم از این بچه بازی ها

دیگه نی دونم چیکار کنم

گروهی کار کردن تو ایران مزخرف ترین  کار . .

بی خود ترینو  احمقانه ترینو مسخره ترین چیزه

والا . . . حضرت عباسی

اونی که می ره کار گروهی بکنه مطمئن باشید یا مثله من احمقه یا اینکه یه بشقاب مغز خر خورده

چقدر تحمل ؟  چقدر صبر ؟ چقدر از تو جیب خرج کردن ؟چقدرر ر ر ر ر 

خداییش من این پولا رو خرج خودم کنم سنگین ترم . . .

همش برنامه ریزی . . . درس / خونه / کار گروه

درس می خونم ... خیالم راحت میشه بعد می بینم نه باید برم دنبال کار گروه / کار گروه رو انجام می دم خیالم راحت میشه بعد می بینم نه کار خونه هست

خیلی قاطی کردم این روزا

دیروز یه کنفرانس دادم سر کلاس و دو ساعت تموم کلاسو چرخوندم مثه یه استاد

و نمره مم تمامو کمال گرفتم . . .

بچه ها کلی هم تشویقم کردن

این جوری نگاه می کردن

هه هه هه

یه گروه سه نفره متشکل از منه ساره و دو تا خانوم دیگه بود . . . که همه ی کارو رو من کردم

ترجمه / تایپ / کنفرانس / همه ی کارش

اونا دیروز فقط باید به سوال بعضی از بچه ها جواب می دادن که از پس اونم بر نیومدن و من خودم جواب دادم

این از گروه کلاسی که این جورین مثلا درس خونده ان و اونم از گروه جنبی و کاری که اون جوراین

استاد گفت چون این خبری منه ساره . . . کارش خیلی خوب بود نمره ی شما و کامل می دم اگرنه شما ها که خیلی کم کار بودین

علل الحساب دو تا میان ترمم تو تاریخ 13 / 16 اردیبهشت و دو تا تحویل پروژه که یکیش مقاله س مونده

نشریه هنوز کارش تموم نشده مونده

یه کار دیگه هم اجرای متنی که نوشتم برا مراسم اختتایه که باید برم رو سن اجراش کنم اونم 11 اردیبهشته

حالا این وسط 9 اردیبهشت که نشریه مون رفت زیر چاپ باید شروع کنیم باز برا جمع آوری مطلب برای 21 اردیبهشت

و همچنان کار ها ی ساره به صورت چرخشی ادامه دارد

باشد که ساره رستگار شود ________________


التماس دعا

آقا برام دعاکنید

شدیدا به دعاتون نیازمندم

چاکر و خسته ی همه ی دوستان ___ ساره


بعدا نوشت :


شام ماکارونی دُرس کردم . . . و یه غذای رژیمی برا بابام و ماستِ خیار 

مامانم وقتی اومد خونه دید همه چی روبراهه و چای دم کردم و غذاها رو گاز داره خود نمایی می کنه . . . خیلی دلش قنج رفت و آرمش به چهره ش برگشت

اگه خودم خونه بودم و کار و درس نداشتم بیشتر از اینا بهش کمک می کردم . . . خدا بهش قوت بده

مامانم عاشقتم و دنیا دنیا دوستت دارم مامانی

قربون چهره ی بابام برم که جونمم براش می دم

خدایا سایه اون ها رو سال های سال سالمو سلامت رو سرمون نگهدار

خدایا اول حافظو پناه دهنده ی ما خودت باش و بعد پدر و مادرم

الهی آمین

چای خوردم با یه لقمه ی متوسط بادنجون . . . خیلی خوشمزه س بادنجون ( واقعا غذاهایی که بادنجون درس میشه خیلی لذیذه )

و چن هفته س که شنبه ها تو سلف دانشگاه داره برام یه اتفاق جدید می افته دعا کنید ختم به خیر شه

دعا کنید نشریه م دُرسو حسابی بسته شه . . . پای آبرو در میونه


نظرات 3 + ارسال نظر
site01 یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:37 ب.ظ http://www.site01.z2z.ir

656354798781آیا بالاخره راهی برای کسب درآمد از اینترنت وجود دارد ؟؟؟
یک راه مطمئن و درآمدزا برای کسانیکه مایلند از صفر شروع نموده و از هیچ به همه چیز برسند
درآمد بسیار زیاد , آسان , مطمئن و قانونی برای صاحبان سایتها , وبلاگها و بازاریابها
با هر بازدید و سابقه فعالیتی که دارید به گروه ما بپیوندید

>>> و طعم واقعی پول اینترنتی را حس کنید <<<

برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید
http://www.site01.z2z.ir

ت یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:02 ب.ظ http://kheilidoorkheilinazdik.mihanblog.com/

خب خواهر چرا خودت رو این همه در گیر کردی؟

نا خودآگاه و اجباریه
برای این که تصمیم دارم و دام تلاش می کنم آجر های زندگیمو محکم بذارم
چاره ای نیست
التماس دعا دارم عزیزم ... بوس
خدا باشه . . . دستمو تو دستش بگیره . . . همه چی ان شالله حله
قربونت برم

وفا(امید) یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:30 ب.ظ http://www.rozegarejavani.mihanblog.com

من موندم تو با این شکل نوشتاری و تایپی چطوری مطلب واسه مجله می نویسی
واقعا اینجا کسی معنی کار گروهی و شراکت رو نمیفهمه و فقط دنبال سو استفاده هستن...
بابا بشین درست رو بخون خلاقیت و استعداد رو بذار برای خودت و نویسندگی کن....
از من گفتن خود دانی....
میگم اینقدر شکسته نفسی نکن یه خورده از خودت تعریف کن...
الان که داشتم کامنت میذاشتم برات گوشی تلفن زنگ خورد دیدم شماره خودمه گوشی رو برداشتم معلوم شد گوشیمو تو خیابون انداختم یه شیر ژاک خورده ژیدا کرده زنگیده که فردا برم ازش بگیرم....

خی این مطلاب تو بلاگم پرتی های مغز ضعیفه س
آی گفتی آی گفتی
درس رو هم داریم می خونیم . . .
روزی هم انشالله بیکار شدیم می نویسم و شاید منتشر شد تا جهانیان ببیند
به وقتش
اوو گذاشتم برا بعد درس
مسخره می کنی . . . تعریف از چی بکنیم ؟ از این که هیچکاره ی همه کاره ایم
خودت این همه غلط املایی داری بعد به من می گی شیر ژاک خورده / ژیدا /
حالا گوشیت ارزششو داره / دو زار می ارزه که پیش طرف که برات پیدا کرده ضایع نشی / من می گم اصلا نر دنبال گوشیت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد