داشتم آلبوم عکسمو می دیدم چشم به عکس یه سری از بچه ها افتاد گفتم یه خاطره براتون بگم
یه بار سوم دبیرستان بودم . . . زنگ ورزش بود
زیر توپ والیبال شوت کردم رفت طبقه ی دوم تو یکی از کلاسا
بعد بگید چی شد ؟
هیچی نصف بچه ها از ترس وسط کلاس ریاضی زدن بیرون با کلی جیغو ویغ
بعد که اون بچه ها ریختن بیرون و کلی سرو صدا کردن بقیه کلاس ها هم فک کردن زلزله اومده اونام اومدن بیرون
باورتون نمیشه بعد چن دقیقه دیدم کلی دانش آموز از در ورودی دارن می ریزن بیرون
اون روز قضیه رو از بچه های اون کلاس پرسیده بودم و کلی خندیدم
ولی اون روز هیچکی نفهمید اونی که توپو شوت کرد من بودمیعنی اون روز کلی معلم ورزشمون مواخذه شده بود
البت حقش بود . . . یه بار ازش هر چی خواهش کرده بودم که بذاره تو تیم بسکتبال بازی کنم برا چن دقیقه می گفت نه تو رشته ی ورزشیت والیباله و کلی واسم کلاس اومده بود
در حالی که من بسکتبال هم بلد بودم
خاطره قشنگی بود
ماشالا مردی هستی ها واسه خودت الکی اسم خودتو گذاشتی ضعیفه
حالا مگه همه ی مردا همچین خصوصیتی دارن فرهاد داداش
من زنم و فمق العده به زن بودم مفتخرم
زن بودن همه واسه خودش کلی مزیت داره
خیلی باحاله
کلا این شیطنتها به چهره ات میخوره...از نگاههای همسایه هاتون بخصوص ژسراشون معلومه چه شری بودی...
همسایه های ما پسر ندارن ..
همه شون بچه هاشون کوچیکن
مماخت سوخت
چه محله(بوق) دارین..
چقد تو . . .

زشته