بی . .

بی شرف ها

بی غیرت ها

بی پدر مادر ها

بی ادب ها

بی تربیت های

مغرور ها

از خود راضی های از دماغ فیل افتاده

فک کردین کی هستین

هان فک کردین کی هستین

خیلی خودتون رو جدی گرفتین

یه نفر کلا تو هستی ارزش داره ..اونم فقط و فقط خداست

پ ن :

اینجا قرار نیست هر چی گفته میشه شما عزیزان به خودتون بگیرید گفته باشم

می گن میاد ...

یه روز خوب میاد

این یکی هم از قرار معلوم رفت و این 16 همین کیس بود و من دیگه طاقت ندارم که 20 بشه

من به همین 16 همیش قانع بودم خو

خدا می گه من می خوام ..من می گم خو اگه می خوای چرا درس نمی کنی کارارو ...

خدا می خواد ولی ابزار آلات خداوندی از قرار معلوم نمی خوان

اون هم می گن ما همه می خواستیم ولی نمی دونیم چه حکمتی تو ابزار آلات خداوندیه

به حق موارد ندیده و نشنیده

می گن می خوایم بریم یه بار دیگه از ابزار استفاده کنیم . . . بهش اس ام اس می دم می گم متوجه منظورت نشدم ..یعنی یه بار دیگه هم آره ..می گه آره

چه می دونم والا

من که برا 15 تا سه روز می خوام برم پیش خدا

از همین الان برنامه ریزی کردم دارم درس هام رو می خونم که آماده شم برای امتحان های ترم

زبان و اقتصاد مدیریت رو شروع کردم ..

آمار هم که کاری نداره ..

می مونه روش تحقیق و تئوری پیشرفته که اونام کاری نداره

دیگه چی بود ؟همین بود دیگه ه ه ه ه

و من از 15 تا 17 اگه پیش خدا باشم ...

باز امسال هم می خوام برم طرح برای 15 روز ماه رمضون اگه خدا بخواد

آمار نوشت : 

و کلا بچه ها دعا کنید از درس هام نمره های عالی بگیرم که معدلم خیلی خوب شه

و این که در آخر ..شما ها چورید ؟ شما ها خوبید ؟

آرش که نیست / علی داداش که نیست / داداش فرداد هست خدا رو شکر /داداش امید هم که باز معلوم نیست کجا رفته / الهام جان هم که انگاری هست ...اونم همچنان باقیست /  سعیده هم هست .../ صورتی که برگشته ../ علی فراری هم هست و کلا من که موندم تو نخ پست هاش /پیمان هم که فعلا برگشته تا باز به سرش نزنه و عزم رفتن نکنه / ویکی که اصلا معلوم نیست داره چیکار می کنه و کجاست ..کلا مشکوکه خودش که می گه کاراش زیادن / ساحل و پوریا هم که هر از گاهی هستن / بیتا هم فعلا معلوم نیست کجاست / محمد حسین خان هم همچنان خدا رو شکر هستن / سحر هم هست ..ولی یه خورده دیر به دیر آن لاین میشه / الیکو هم که ای ..میاد می ره ../ همکنون هم که هست ..تازه داره به کامنت ها هم پاسخ می ده / دویتور بوق هم که هنوز مرغش یه پا داره ولی داره نظرات رو تایید می کنه پس خدا رو شکر زنده س / جناب خورشید هم که همچنان هست خدا رو شکر ..مستدام مستدام / فریبا جونممم هست که دیگه خیلی عالیه 

دوستون دارم هزار تا هزار هزار هزار تا

حالم به هم می خوره . . .

چقد دلم گرفته

دلم غریب گرفته

چیزایی که من حتی تو بلاگمم نمی تونم بگم

هی با شمام

شما مردایی که فک می کنید زناتون کلفتتونن

شما مردای مذهبی که تو رسم و رسوم زنو شوهری هر جا مذهب به نفع شما ها باشه مذهبی می شید و اسلام و قرآن می کنید

شما مردای روشنفکری که هر وقت نوبت خودتونه روشنفکرید و به زنتون که می رسه رگ غیرتتون اندازه ی مار بو آ میشه ( یه مثال همین لاس زدنتون با ناموس مردم ولی به زنتون که می رسه وقتی می خواد با همکارش چهار کلوم صحبت کنه افعی می شید )

شما مردایی که نه متحجرید و نه روشنفکر ..شماهای خاکستری / که شما خدا وکیلی از همه بدترید

دوس دارم تو دنیای مجازی الکی خوش باشم

هی روزگار

مخاطب خاص نوشت :

ما می ریم ملتو می خونیم براش نظر هم می ذاریم

اون نمی کنه اقلش هر چن وقت یه بار اقلا به ما بفهمونه که می خونتمون ..

البت اصلا مهم نیست که بخونه یا نخونه

در واقع اهمیت مساله در اینه کلا طرف یه خورده زیادی مغروره

و این غروره که آدمو اذیت می کنه

البته منم تو خوندنش اصراری ندارم و صد البته نظر گذاشتن براش

ولی نمی دونم چا انقد دلم براش می سوزه و نگران اُموراتشم 

چی بگم والا

خودم کم بدبختی دارم ..کم دردسر و مشکل دارم تو دنیای واقعی

تو دنیای مجازی هم باید مزخرفات دنیای واقعی هم باز پیش بیاد 

اقلا آدم باید تو مجاز سرخوش و خوشحال باشه

حتی اگه شده الکی خوش

چرتو پرت نوشت :

دوس دارم تو دنیای مجازی الکی خوش باشم تا از خوشیم دیگران هم خوش باشن

خطر از بیخ گوشم گذشت . . .

سلام

چطورین شما ها 

قربون همتون ..قربون مرامتون

خوبین دیگه

آقا می دونید چرا بسته بودم ..

یکی از دلایلش در واقع این بود که همین زهرا که اسمشو تو پست قبل پست روشنفکری برده بودم ..خب !

چشتون روز بد نبینه آدرس بلاگ من رو سیستمش بود ...اونم یهویی بازش کرد و خوندتش ..و وقتی داستان خودش و عاطفه رو که توسط من نوشته شده بود دید ..همچین اعصابش ریخت بهم ..فک کنید علل الطلوع برام زنگ زده می گه من منفجر شده بود ...من که کجا منفجر شده بود

آقا داری قضیه رو ..کلا تابلو شدم در حد تیم ملی

چشتون روز بد نبینه دیگه ..

منم مجبور شدم برا این که آبا از آسیاب بیفته بلاگو فعلا بسته نگه دارم ...تا نکنه که اون بره و بقیه ی مطلابو بخونه

خیلی داشت ضایع می شد خدایی

مثه اینه که یکی موقعی که تو داری فکر می کنی فکرت رو بخونه ..ببین دیگه چی میشه

فعلا خطر از بیخ گوشم گذشت خدایی

در هر صورت اگه بخوام بلاگم پا بر جا باشه باید آدرسش رو عوض کنم ..تنها راه حله

راستی بچه ها جواب کامنت های پست قبل رو هم سر فرصت می دم