-
نمی بخشمت ســـــــــــــاره ../
پنجشنبه 17 شهریورماه سال 1390 22:03
خاموش شو، خموش! که در ظلمت اجساد رفتهرفته به جان آیند وندر سکوت ِ مدهش ِ زشت ِ شوم کمکم ز رنجها به زبان آیند. بگذار تا ز نور ِ سیاه ِ شب شمشیرهای آخته ندرخشد. خاموش شو! که در دل ِ خاموشی آواز ِشان سرور به دل بخشد. خاموش باش، مرغک ِ دریایی! بگذار در سکوت بجنبد مرگ... آدم بدی نیستم ... از خودم تعریف نمی کنم ولی خب...
-
هذیان .../
چهارشنبه 16 شهریورماه سال 1390 23:36
کاش می شد خدا حافظی کرد و رفت ضعیفه نیستم اگه نرم گورمو گم نکنم سرم خرده به لبه تختم جر گرفته الان شدیدا از نظر روحی بهم ریختم چقدم درد می کنه آخه آدم ۱۱ شب میره سر وقت کیفش ؟ای ضعیفه ی بی مُخ / شدیدا از دس خودم عصبانیم شایدم دارم هذیون می گم / نمی دونم نکنه شماها نفرینم کردید آره ؟
-
کبوتر هایــــــــــــــــــــــــــمان .../
چهارشنبه 16 شهریورماه سال 1390 18:57
افق روشن / ... روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبائی را خواهد گرفت. روزی که کمترین سرود بوسه است و هر انسان برای هر انسان برادری ست. روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی. روزی که آهنگ هر حرف، زندگی ست تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم....
-
بی معرفتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا .../
چهارشنبه 16 شهریورماه سال 1390 17:11
الان خیلی ذهنم پره نمی دونم از کجاش بگم یا چطوری بگم یا چی بگم ولی اون موقع هام رو که یه دفعه قاطی می کنم مثلا می زنم بلاگمو یه دفعه حذف می کنم یا تا چن ماه به هیچکدوم از دوستام نه تلفن می زنم و نه جواب اسمس ها و میس کالاشون رو می دم یا خیلی از کارای دیگه عاشقشم / عاشق اون لحظاتم چون یه سری از آدما حقشونه که باهاشون...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 شهریورماه سال 1390 00:07
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا آقا دلم عینهو دله گنجیشگ واست می زنه خیلی دلتنگیم / خیلی اون جای خالی هم اون بالا تموم اون دلتنگیامه واسه خود ت آقا یه وقت نگی چقد کمه که انقد زیاده که همش جمع شده تو همون یه خورده جا شده بغض چطوری از بغضم بگم وقتی زبون گفتنش نیس غریبی خیلی دره آقا / خیلی
-
دنیـــــــــــــــــــــا .../
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1390 15:52
می خوام دنیا رو آب ببره ... / تا شاید منم خوابم برد بی ربط نوشت : شدیدا دوس دارم یکی منو از یه جا حذف کنه فقط نمی دونم چطوری باید بهش بفهمونم فک کنم بدونم چطوری / فقط نیاز به زمان دارم تا عملیش کنم بعدا نوشت : بعضی ها واقعا خیلی مغرورن چرا بعضی ها وقتی تو خیلی گرم می گیریشون فک می کن یا تو پخمه ای یا گاگولی یا اینکه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1390 13:21
واقعا نباید به روح بعضی از این بلاگرا فحش داد ؟؟؟؟ بابا می گیم پست بذارید / بذارید دیگه اینجا فقط منظورم یک فرد خاص است که خدا رو شکر گذاشت سو تعبیر نشود ما با همه راحت نیستیم
-
مرتیکه جلالی . . .
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 23:57
یه سری از این پسرا و جنس ذکورا( در واقع اکثر قریب به اتفاق ) اگه یه سری متعلقات وجود نداشت نُقلو نبات فحشاشون به نظرتون چی بود ؟ خدا رو شکر خدا چیزهایی را خلق کرد برای تامیین اَدوات فحش های جنس ذکور خدا کلا به جنس ذکور لطف داره ه ه ه ه این جنس ذکورم تو آوردن این کلمات تو دهنشون انقد کیف می کنن که نگو و و و و و و...
-
قلیون با طَعمه . . . . /
یکشنبه 13 شهریورماه سال 1390 21:02
قضییه کلا چیه ؟ هیچی / دلم پره ؟ !!! آیا دل ضعیفه پر است ؟ آیا خیلی پر است ؟نمی دونم نه به اون شکل اونقدم پر نیس خوبه ..امروز راهنمایی های یه نفر منو امید وار تر کرد و اینکه اگه خدا بخواد پنج شنبه دعوتیم به عروسی دو کبوتر /شایدم باز/ شایدم قرقی/ یا عقاب /یا نهایتا کرکس/ یا از استارت کَفتر شایدم دو مرغ عشق ، مینا ،...
-
بگو آمیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن ../
شنبه 12 شهریورماه سال 1390 20:26
آقا .. نه یعنی دوستان یه لطفی در حق ضعیفه بکنید من نیت می کنم شما بگین آمیــــــــــــــــــــــــــــــــن شدیدا به دعاتون نیازمندم گیروگورو گرفتاری نیس خدا رو شکر / بحث عشقو عاشقیو ازدواجم نیس به دلتون صابون نزنید من از این شانس مانس شووووهر موووووهر ( در واقع و در بدو امر عرضه شو در واقع )ندارم گیر و دار ما یه چیز...
-
سوتی در حد گـــــــــــــــــــــــــاف .../
شنبه 12 شهریورماه سال 1390 17:23
امروز بد جوری گاف دادم یعنی این دو تا چشام در حالی که تحت الاختیار نبود کار دس ما داد خدا بگم این دخترای فضول رو چیکار نکنه چقد دورو زمونه بد شده / داغون / بسی فبها خیلی زیاد خدا عاقبت من یکی رو به خیر کنه آخرش اونی میشه که نباید بشه
-
روزگــــــــــــــــــــــــــــــــار
جمعه 11 شهریورماه سال 1390 20:50
هی ی ی ی ی ی ی ای روزگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــار
-
اهوم . . . /
پنجشنبه 10 شهریورماه سال 1390 18:17
یه شوهرم نداریم این دوروز تعطیلی دس ما رو بگیره ببره خونه ی مامانش پ ن : عید ما همون دیروز بود .. الان باز واسه چی دو روز تعطیلیم الان اگه ما نخوایم تعطیل باشیم کیو باید ببینیم
-
خود روان پریشیه مزمن و معلوم الحال . . .
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1390 17:48
یه وقت بعضی ها خودشون رو باد کردن دارن به مراحل نهایی ترکیدن می رسن/ شوما به خودت نگیر ها .. نه عزیزم .. به تو نمی گن که به غیر تو می گن آره عزیزم هی حرص بخور /هی لایی بده لایی بگیر ( منظور همان بده بدستان و دادن و گرفتن لایحه س ) نه شوما کَکتم نگزه /نیشم نزنه / گازم نگیره /لبم نزنه / کلا تماس بی تماس حرام است خیلی ها...
-
یه درد مزمن . . . /
دوشنبه 7 شهریورماه سال 1390 19:14
این حرفا رو یه پسر ۱۸ ساله تو وبلاگش برای یه دختر ی که تو دنیای مجازی صاحب وبلاگیه نوشته جهت دردو دل نمی دونم چی باید گفت : سلام گندم خانوم ابجی درد من خیلی عمیقه دوس دارم باهات دردودل کنم ابجی گندم ی چیز جالب من وبهار هم 2مهرماه باهم اشنا شدیم وای دختری که همیشه بهش میگفتم فرشته شیراز 2سال و7ماه بیشتر باهم نبودیم چه...
-
خوراک قارچ با گردو . . .
دوشنبه 7 شهریورماه سال 1390 15:59
بابام امروز از یه جا از این قارچ های جنگلی کنده آورده مامان من تو خوراک قارچی که درس می کنه گردو هم می ریزه امشب برای افطار از قرار معلوم خوراک قارچ داریم گردوهای آسیاب شده ی خونمون تموم شده و مامانم در حین اینکه داشت با بابام می رفت بیرون به داداشم گفت : ـ به من بگه یعنی به منه ساره که اون گردوها رو بشکونم و آسیابشون...
-
عاشقی . . .
دوشنبه 7 شهریورماه سال 1390 06:14
این روزا هوا تو این هیرو ویر بد عاشق شده ... ول کن هم نیس ...
-
سو سابقه ...
یکشنبه 6 شهریورماه سال 1390 14:39
به یه نفر امروز قول دادم براش فایل یه سری از کارامو ببرم.. ولی اصلا حوصله ندارم برم بیرون حالم از هر چی اجتماعه بهم می خوره حالا کلا بد قول میشم می رم پی کارم .. بد قولی هم میشه سوسابقه بی ربط نوشت : میخوای برای جواد خیابانی برات بریم خواستگاری( حالا که عاشقشی ) .. شماره ی مامانتو به من بده باهاش هماهنگ کنم برای بعد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 شهریورماه سال 1390 05:57
دویتور من گفته باشم من تو همین ساعت البته یه ربع ساعت زود تر خوندمت تو روح قسمت نظرات هر چی بلاگ فاهه /نامردیه / باز نشد که آیکون یه آدم خیلی عصبانی
-
تجدید فراش . . . ؟ من می کشمش
شنبه 5 شهریورماه سال 1390 23:23
دنیا رو نگاه تو رو خدا همه رو برق می گیره ما رو لَمپا* معنی نوشت : لَمپا* به زبون محلیه ما یعنی همون چراغ نفتی نا مربوط نوشت : نیگاه تو روخدا زمونه رو ... شوووهره دخترم رو دخترم اسم گذاشته حالا فیلش یاده هندستون کرده می خواد باز تجدید فراش کنه بره خواستگاری یعنی من این بَشرو قطعه قطعه ش می کنم چه معنی داره رو دخترم...
-
خجالتم ندید . . .
جمعه 4 شهریورماه سال 1390 23:56
انتخاب شدن خودم رو تو شورای راهبردی استان تبریک می گم اگه بخواید چشم بزنید مشغولن ذمبه اید ... این تازه اولشه اگه چشتون میگیره جلو جلو بگید واسه خودم گلپر دود کنم نامربوط نوشت : تو غلط می کنی
-
سرعت فرا موج یا شایدم نور ...
جمعه 4 شهریورماه سال 1390 16:57
مثلا بنده یه همت بزرگ تو زندگیم انجام دادم و اینکه اگه ریا نباشه وایمکس گرفتم که چی ؟ هیچی ... نخود چی / لوبیا چیتی .. چشم بلبلی ... لوبیا قرمز که مثلا همیشه کانتکت باشم با سرعتی فراتر از نور .. ای بخوره تو سر سرعتش الهی که سرعتش ( منظور سرعت وایمکس )با سر بره تو دیوار الان چن روز تو شهرمون بارون میاد شدید و اینکه هوا...
-
یا مولا ...
دوشنبه 31 مردادماه سال 1390 13:43
مولا برای از تو سرودن غزل کم است تلمیح و استعاره، مجاز و بدل کم است قرآن ناب لایق وصف مقام توست شعر و حدیث و قصه و ضرب المثل کم است آن لحظه که حلاوت نام تو بر لب است شیرینی شکر که چه گویم، عسل کم است باید برای مدح تو از صبح بَدر گفت هیجای نهروان و شکوه جمل کم است
-
یا امیرالمـــــــــــومنین (ع). . .
دوشنبه 31 مردادماه سال 1390 00:25
شب قدر است و من قدری ندارم چه سازم که توشه قبری ندارم مبادا لیله القدرم سر آید گُنه بر ناله م افزون تر آید اگر امشب به معبودی رسیدی بگو یا رب ساره رو سیاه است دو دستش خالیو غرق گناه است بگو یا رب توئی دریای جوشان در این شب رحمتت بر او بنوشان مبادا ماه حق پایان پذیرد ولی این بنده ات سامان نگیرد یا علی بن موسی الرضا دلم...
-
گافــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 14:18
کلا این ایام ایام خنده نیست ولی دوس دارم از یه سری اتفاقا بگم که بخندم ... آخه هر وقت یادم میاد منو به قهقه میندازه بد مصب یعنی من بهینه برای خودم متاسفم که خدای سوتیو گاف دادنم هه هه هه =)))))))))))))
-
اوفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 07:31
حالا می فهمم ما داریم مزد زحمت هایی که کشیدیم رو می گیریم دم آقا رضا گرم که اگه اون سه شب کارمون رو را نمی داخت احتمالا ما تموم طرحو می لنگیدیم کی گفته دیگه مرد پیدا نمیشه ... پدر ...وخته ها همش تبلیغات کاذب !!! به قول دویتور بوق : گ...(بوق) زیادی خورده کسی که گفته دیگه مرد پیدا نمیشه هیچ برادری در حق خواهر خودش انقد...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 مردادماه سال 1390 23:02
ذهنم باید آروم شه مگه نه ؟؟ ... لا حول ولا قوه الا بالاه علی العظیم ...
-
ذهن درد
شنبه 29 مردادماه سال 1390 20:55
خدایا این روزا ذهنم بدجور گیره یه راهی یه پایی ... یه چی بده دیگه خدا وکیلی گفتم می رم این ۲۰ روز گُمو گور میشم بهتر میشه ... بهتر که نشد هیچی خودت شاهدی بدتر شده ... چقدر ذهنم درد میاد خودت می دونی که می خوام پس برام بخواه ... زود تر بخواه ... داره دیر میشه .. خودتم می دونی داره دیر میشه / دیگه عرض من بیهوده س چهار...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 مردادماه سال 1390 23:30
یکی دو شبه که اومدم تو اون هفده روز کلی قضیه تو تموم شبانه روزمون پیش اومد که الان که بهشون فک می کنم می بینم واقعا جای تعجب داره که سالم برگشتم خونه امشب به بلاگ همتون سر زدم دوستان دویتور بوق پست امشبت حرف نداشت / پاک هوایمون کرد ... دستتون درد نکنه عالی بود ...خیلی چسبید
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 12:54
نمیدونم واقعا جواب کامنتاتونو چی بدم ... یعنی اصلا از کامنتاتون سر در نیاوردم بنابراین من ازدواج می کنم . . .