قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

مشت پای چش

تا تقی به توقی می خوره یکی از این دخترای کولی می گه می خوام بر گردم شهرم  

واقعا نمی دونم این کولی ها چه شونه ... احساس می کنم چش خوردنکه عینو حیوون به جون هم می افتن  

امروز می خوام برم می تونم تو این شهر غریب جا اسپندیو اسپند پیدا کنم واسه این کولی ها دود کنم تا شاید افاقه کنه هو رستگار بشن  

هر شب بساط داریم ..هر شب یکی عزم رفتن می کنه و ما باید بریم پاچه خواری  

من این وسط شدم میدون دار  

کیه که یه مشت بخوره پای چشم خدا می دونه ...

باور نکردنی /...

این جا ایران است  

و اینجا جایی که من دارم ازش تایپ می کنم تا به امروز که ۹۶ ساعت از طرح می گذره من فقط ۱۰ ساعت خوابیدم ... فقط ۱۰ ساعت /  

 باور نکردنیه می دونم  

دمارمون در اومده در حد لاس وگاس ... بر پدرشون لعنت  

بگولعنت  

مگه نمی گم بگو لعنت ... می گم بگو  

 

 

 

ولی خداییش داره خوش می گذره  

پرشب دخترای گروه طرحمون باهم دعوا افتادن .. نزدیگ بود هم دیگه رو زیر پای هم دیگه له کنن ... همشون سَّگ شده بودن  

من می گم سگ تو می گی سگ  

تازه سگ چیز خوبه شه  

 

هستم حالا .. میام هر وقت وقت کنم  

الانم به بهونه ی یاد گیری یه قسمت آموزشی مجازی اومدم واسه یاد گیری/ 

طرف داره درس می ده و من دارم آپ می کنم / بلا به دور

زنده م

زنده م  

میام  

زود  

امکانات ندارم

میام ..

تو این مملک خراب شده بی امکاناتی داد می زنه  

فعلا نمی تونم بنویسم و آپ کنم ولی میام زود  

 

جهان سومی دست درد نکنه بابت لطفت  

داداش فرداد عکسات حرف نداشت  

داداش علی ایلیا رو ببوس  

ببخشید که نتونستم پاسخ کامنتاتو نو بدم  

یا حق ...

تلوزیون چهلو دو اینچ ... /

چه کیفی می ده تنها باشی / هیچکی نباشه / بری وسط خونه روبری تلوزیون خاموش /دراز بکشی / دستتو بذاری زیر سرت / تو صفحهی خاموش یه تلوزیونه 40 اینچ محو شی بعد یه شفت آلویه بنفش خوشرنگ کاله نرسیده هم بخوری /:......... کاش تلوزیونش 42 اینچ بود / کاش ///نتم داغونه ببین چطوری نوشته هام آپ مییشه///

می خوام بُرش ارتباط بدم با یه سری/... ببینم مثه بچه ی آدم می تونم این کارو انجام بدم یانه / یا شانس نا مربوط نوشت : عدم پاسخگویی من به کامنتتون به خاطر بیماری نا علاج بلاگ فاس که این روزا قسمت نظراتش دچار اون شده هر وقت قسمت نظراتش درست شه میام براتون نظر می ذارم و پاسخ کامنتتونو می دم

slave .... /

وقتی گوشی موبایل به طرز عجیبی مکررا زنگ می زنه : /

+دختر از خواب می پره به گوشی موبایلش نگاه می کنه شماره به نظرش آشنا میاد گوشی رو بر می داره :

+ اَلو ،بفرمایید

_ سلام

+ سلام بفرمایید

_ ببخشید خانوم شوما اِسلِیو* نمی خواید ؟

+ دختر به طور واضح متوجه منظورش نمیشه .. و ترجیح می ده گوشی رو قطعع کنه

گوشی برای بار دوم زنگ می خوره و اون دختر بازم گوشی رو بر می داره :

+ نمی خواید خودتون رو معرفی کنید و بگید منظورتون چیه ؟

_  پسر : آها منظورم /  

شما گوشی رو قطع نکن می گم منظورم چیه / شوما اصلا می دونید  

اِسلِیو* یعنی چی ؟

+  دختر سکوت می کنه

_ نمی دونید ؟ / پس من توضیح می دم

اسلیو یعنی یه غلام و برده و یه چیزی مثه سگ حلقه به گوش که جوراباتونو بشوره لباساتونو بشوره .... ( یه سری از توضیحاتشم دختر تو خواب بوده و نفهمیده کلا چی گفته ) هر کاری ازش خواستید بکنه

/ گوش دادید توضیحاتم روو ؟

+ شما این طوری فک کن

_ هنوزم اسلیو نمی خواید؟

+ بهتره تمومش کنید آقا ...و مودب باشید

* اسلیو =که درستش از نظر ساختاری اسلاوه و بدین صورت نوشته میشه

 slave

پ ن :

تو مملکت چه خبره واقعا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تــــــــــــــــــــــــــــــــ..ی اس .../

 ت..ی اس . . . /

  

 

دوس داشتم توضیح می دادمو توضیح می دادمو  ... توضیح 

هی حرف /حرف / حرف  

هی بگمو بگمو بگم ... که قضیه چیه  

دیگه فک کنم به جای نگرانی واسه ی خودم ... به جای دلواپسی واسه ی خودم  

باید نگران یه سری های دیگه باشم ... البته همیشه دغدغه م بودن ولی در حال حاضر براشون بیشتر نگرانم  

آدم از شنیدنو دیدنو لمس یه سری از قضایا نمی دونه باید از دردش بخنده یا زار زار گریه کنه  

هر روز یه چیز جدید می شنوی می خونی می بینی درک می کنی  

من موندم با وجود این مسائل فردا روز  دختر نوعی برای ازدواج باید بره اول رو فرد مقابلش یه تشخیص هویت و ماهیت انجام بده  

با این تکنولوژی یعنی می شه تشخیص داد اونی که عاشقت شده و بهت پیشنهاد داده دختر یا پسر  منظورم مبحث ( تی اسه ) 

جالب تر از همش اینه که یه دختر می ره عاشق یه دختر دیگه میشه که ماهیت خودش دختره ولی مدلش جوریه که همه فک می کنن اون پسره  

و جالب تر از اون اینه که اون بچه افکار پدر و مادر خودشون رو زیر سوال می برن که پدرو مادر ما فلاننو بهمان چرا که نمی ذارن ما تغیر جنسیت بدیم  

اصلا این یه قضییه ی استثناس مثه این که الان تو ایرون خودمون که همه می رن دماغ عمل می کنن / قبل تراش طرف اگه یه جاش خیلی عیب داشت می رفت عمل می کرد الان اگه نری عمل نکنی کلاست پاینه ... پخمه ای .. بی ... 

الان این قضیه ی تغیر جنسیتم داره میشه همین طوری  

الان مثلا اگه تو فضای بیرون تو نمی دونی مثلا اینی که اومده استخر پسره یا دختر  

تا این حدااااااااااااااااااااااااااااااا ... یعنی قضییه داغونه ..  

الان اصلا حوصله ندارم بیشتر بگم  

بعد مثلا قضایایی که آدم می شنوه که دختره می ره تغییر جنسیت می ده بعد مثلا روزی که تو جامعه س میاد تریپ پسرونه می زنه بعد کلی واسه خودش عشقو حال بعدم که داره می ره خونه شالومانتو می کنه ... 

نمی دونم چی بگم ...  اصلا منظورم زیر سوال بردن ماهیت تی اس نیس ولی اون اصلا قضییه ش فرق می کنه ولی الان داره اپیدمی میشه مخصوصا واسه دخترا   

بعدشم مثلا همین دخترا که ماهیتشون دختره و ترپشون پسره می رن حال می دن به اینایی که هم تریپشون و هم ماهیتشون دختره  

یعنی من نمی دونم شما از نزدیک دیدید یا نه ... ؟منظورم تی اسه  

 

تو این پست به نظراتتون پاسخ نمی دم بنا بر دلایلی ...  

جز این که استثنا به وجود بیاد  

عذر ضعیفه رو بپذیرید

 

 

چقد خوبه آدم همیشه زود به واقعیت ها پی ببره  

 

 

خیلی خوبه  

 

حتی خوب تر از مزه ی انار ملس یا آب زرشک  

 

 

پی بردن به واقعیت ها ... عالیه  

 

چقد خدا منو دوس داره  

منم خدا رو خیلی دوس دارم ...خیلی  

 

به امید اون روز که چشو گوشه تموم دخترای ایرونی باز شه  

 

آمین ../

نی نی . . . /

وقتی آدم حالش خوب نباشه  

وقتی یه دوستم نداشتی باشی که هواتو داشته باشه  

وقتی یه مترسکم نداشته باشی که باهاش دردو دل کنی  

وقتی هی تلاش بکنی / تلاش بکنی / تلاش بکنی ولی به اون چیزایی که وجودش رو داری نرسی  

این میشه که هی بزنی یه چی رو حذف کنی  

مثلا خود من اگه دس من بودم روزی هزار دفعه خودمو حذف می کردم و باز مثه ثبت و حذف بلاگم یه دونه دیگه می ساختم  

انقد این کارو می کردم .. تا نفسم در ره  

انقد این کارو می کردم که فشارم صفر شه 

  انقد این کارو می کردم که از رو برم  

دیشب از استرس آزمون خوابم نمی برد / ساعت دوهو نیم شب رفتم پیش مامانم و دیدم هنوز بیداره خد ا رو شکر  کردم

ازش خواستم برای اولین بار کتفمو مالش بده ... تنم کرخت شده بود ..  

مثه یه آدم که انگاری خروار ها خاکستر روش خالی کردن و اون همه ی اون خاکسترارو به خودش جذب کرده  

مامانم پشتمو ماساژ می دادو .. انگاری از وجودش به وجودم یه آرامش رسیده بود  

از مامانم خواستم پیشش دراز بکشم .. دوس داشتم برای چن دقیقه پیشش باشم  

ولی مامانم گفت خانومی برو سر جای خودت من واقعا گرممه ( مامانیه بد )  

 

اگه شوهرمم از این حرفا بهم بزنه می زنم دو شقه ش می کنم از وسط / بچه پرو  

هیچی با هزار مکافات دیشب خوابیدم   

امروز اوکی رو گرفتم / نهایی برای طرح  / خیالم یه خورده راحت شد

یعنی خوده خالقم می دونه داشتم دیوووونه می شدم در حد لـــ..اس وگــــــ..اس   

دنیا ی  پر دردیه / همچین فول آو / فول آف / همچین ته مایه خطیر  

دنیا پر از درد هستو / بودو / خواهند ماند با فعل سوف پسو پیش  

امروز دوسم منو برد برای این که یه چیزایی براش بخریم / منو برد تو مغازه و بعلـــــــــــــــــــــــــــــــــه 

اون بدبخت هیچی نخرید ولی من از فرصت استفاده کردمو نزدیک بود مغازه رو وَر دارم بیارم  

=)))))))))))))) ای خدا  

 

 الان نمی دونم چرا دوس داشتم یه بچه داشتم ازاین کوچولو موچولو ها ... تو کهنشو خراب کنه داغون  

من بازش کنم از بوی گندش نه تنها عوقم نگیره بلکم با کلی قربون صدقه بشورمش .. عوضش  

واون کلی نقونوق کنه ... بیارم بذارم رو تخت ... عوضش کنم و کلی قربون صدقه ش برم  

دوس داشتم خودم رو تخت دراز می کشیدم و اونو همون شکلی می ذاشتم رو قفسه ی سینه م و . . .

دوس داشتم بازم بحرفم ولی یه دفعه انرژیم گرفته شد  

میام می حرفم حالا