قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

هاه ... چن روز دیگه بیشتر نمونده تا نموندن / تا نبودن/ /تا رفتن چه بی سرو صدا
نظرات 6 + ارسال نظر
ارتمیس شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:52 ب.ظ http://raya4u.blogsky.com

خوبه

چی خوبه ؟
نموندن ؟
رفتن ؟

آیدا شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:02 ب.ظ http://yekhekayat.blogfa.com/

یعنی چی چند روز مونده؟

گفتم که جدی نگیر / بوس ... عزیزمی

صبا... شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:37 ب.ظ


نمیخوام برم!

کجا نمی خوای بری صبایی ؟
منظورت لرستانو اون ورست دیگه
منم نمی خوام برم صبا ...
البت 50 / 50 سات

صبا... یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:51 ق.ظ

آره همون ورای لعنتی!
باورت نمیشه تو همین چند سال دانشجوئیم اونقد ارزشا واسم ضد ارزش شد و اونقد چیزای بد دیدم و آدمای بدتر....اونقد شکستمو به روی خودم نیاوردم حس میکنم بلا نسبت همون گاو مشدی حسن باید به جای هر چیز دیگه یونجه و کاه بار این شکم کنم!من اونجا رو دوس ندارم چون هیچیش سر جاش نیست!حتی دوستیا

دیدی به حرف من رسیدی همون گاو مشدی حسن ... چی بگم صبایی
جونا هم جوونای قدیم .. هر چی آرامش روحو اعصاب بود ماله اونا موند ما امکانات می خوایم چیکار ما آرامش روح بد مصبو می خوام .. امکانات باشه اونم بسی فبها زیاد ولی آارامش وجود نباشه چه فایده !
ببین زیاد نمونده درست تموم شه .. سعی کن به روی خودت نیاری .. جدی می گم ... بی خیال شو .. به آدمای اطرافت که باعث ناراحتی اعصابت می شن اهمیت نده و اصلا ارتباط خشک برقرار کن ... بی خیال باش صبا بی خیال
دوستی این دورو زمونه بخوره تو سرمون ... هر چی بدبختی داریم می کشیم از پس همون دوسته
صبا بیا به قول مادربزرگامون دوستیمون بشه خداهو کتابش .. بشه کتابای درسیمون .. بشه مامانو بابامون .. اوکی ؟ گرفتی چی می گم ؟
الهی من قربونت بشم .. به چیزای خوب خوب فک کن / بوس

صبا.. یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ق.ظ

رااااااااااااااااستی
تو دیگه چراااااااااااااااا؟
راستییییییییییییییییییییی
خطه ی همدانه اما شکل لرستانه

کلا در حال سوتی دادنم ... حواس نمی ذارن واسه آدم که
آقا بی خیال ... دادیم گاف در حد بنز

صبا.. یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:19 ب.ظ

دارم همین کارو میکنم!اما آدما دارن بیش از اندازه واسم بی اعتبار میشن!من از این میترسم....خیییلی میترسم!واسه همینه که میگم من یکی از احمق ترین و دیوونه ترین آدمای دنیام!وقتی با همه ی این بدیو دیدن بازم بال در میارم از شادیه دیگران!من دیوونم...خدا عاقلم کنه

نه جانم نه عزیزم عاقل توئی ...خوب توئی که با دیدن شادی و خرسندی دیگران شادی
اگه غیر از این باشه پیشرفتی در کار نیست ... پیشرفت تو زندگی .. تو عاقبت به خیری
فدای دل مهربونت صبایی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد