و مهربانی دست زیبائی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست.
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.
روزی که آهنگ هر حرف، زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه
نبرم.
روزی که هر لب ترانه ئیست
تا کمترین سرود، بوسه باشد.
روزی که تو بیائی، برای همیشه بیائی
و مهربانی با زیبائی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم . . .
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ئیست
و قلب
برای زندگی بس است.
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی
که دیگر
نباشم.
*شاملو*
ضعیفه هم ضعیفه های قدیم ...
و من آن روز را انتظار میکشم حتی اگه.....هیچ وقت نیاد!
شاملو رو خیلی دوست دارم مرسی لذت بردم ساره ی من.
خواهش میشه / منم دوس دارم
بوس