قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

خود روان پریشیه مزمن و معلوم الحال . . .

  یه وقت بعضی ها خودشون رو باد کردن دارن به مراحل نهایی ترکیدن می رسن/  شوما به خودت نگیر ها .. نه عزیزم .. به تو نمی گن که به غیر تو می گن  

آره عزیزم  

هی حرص بخور /هی لایی بده لایی بگیر ( منظور همان بده بدستان و دادن و گرفتن لایحه س ) 

نه شوما کَکتم نگزه /نیشم نزنه / گازم نگیره /لبم نزنه / کلا تماس بی تماس  

حرام است  

خیلی ها خیلی چیزا می گن / کی گفته تو گوش بدی  

نه گوش بده نه گوش بگیر  

حرف زیاد استو غلندر یا شایدم قلندر بیدار / شایدم خواب (ایشالله که ابدی شه اون خواب ) 

رنگ مانتوت چه قشنگه / کوجا خریدی ؟ چن خریدی ؟تخفیفم داد ( بی پدر دارم حرف می زنم این اسمس این وسط چیه / فارسی را نیز پاس داشته و همان پیامک بلغور می کنیم ) 

آری جانمان نه رسمیست جونم براتون بگه / نه براتون نه / برات بگه  

مگه این جا کسی هس ؟نه نیست / هست / 

نوچ ..../ نیس  

حالا که مطمئن شدیم کسی این جا نیس (کی گفته نیس ..خدا که هس ) 

آرای می دانم خدا را ... 

حالا خدا که ... 

مهم این است که غیر خدا هیچکی نیست اینجا  

بگذریم  

ببخشید نگفتی مانتوت رو چند خریدی چقدم با شالت سِته ./ رنگشم چه شاده / مردم پسنده  

این چیست ؟ نه ببخشید من امروز چه رسمی شدم / این چیه ؟ 

آه اوه خدای من این ؟این / این یک زنبیل است برای گذاشتن در صف  

کدام صف ؟ 

هیچی آماده باشیم که اگر نهایتا صفی شد یا کسی خواست برای کسی جا رزو کند یا اینکه اگر قرار شد جابه جایی صورت گیرد ما آماده باش باشیم  

آه از آن جهت  

بله جهت خیلی مهم است از همان جهت  

 

پ ن : 

پیر زنی که هی از آن سمت داد می زند به من چایی نمی دهی  

آیا می شود با آبه جوش نیامده چایی دم کرد ؟ آیا می شود ؟  

هی می گوید به من یک دانه چایی بده  

آیا بهتر نیست آن فرد ساقی موهایش را از ته جرواجر کند 

  

 دوس دارم دستم را بگذارم دور گردن یکی و خفه ش کنم  

دوس دارم جز چن تای اول باشم  

دوس دارم مسخره م نکنند  

دوس دارم تحقیرم نکنند / احمق فرضم نکنند / در موردم قضاوت نابجا نکنند  

دوست دارم دستم را بگذارم در دس کسی  

دوس دارم دوست داشیده شوم  

دوس دارم کاش هایم به انگار مبدل شود  

کاش خدا هم دستش را در دستم می گذاشت

نظرات 3 + ارسال نظر
فرداد چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:46 ق.ظ

سلام آبجی جان
عیدت مبارک...خدا همین امشب عیدی تو برات بفرسته.انشالله.
...
از نوشته هات معلومه کلی روزه بی سحری گرفتیاقبول باشه.
راستی چندتا عکس گذاشتم...افتخار بده و ببینشون

سلام داداش گلم
عیدت شوما هم مبارک ...متقابل برای تو داداشم
ایشالله دلت همیشه گرم باشه و مملو از آرامش
قبول درگاه حق باشه ولی بی سحری نبوده
به روی چشم داداشی ...حتما /ممنون که انقد خوبی و حضورت همیشه هست

[ بدون نام ] چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ق.ظ

سلام دوست خوبم
عیدت مبارک
به پاس دل بی ریات ارزوهات همه مستجاب
ممنون از حضورت

سلام
عید شما هم مبارک / ممنون از این همه لطفت
ایشالله برات بهترین ها رقم بخوره
حضور من وظیفه س ولی کاش نام و نشون می ذاشتی
من نمی دونم چرا بیشترا علاقه دارن بی و نام نشون بیان تو این بلاگ
در هر صورت بازم ممنون

ویکی جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ق.ظ http://4tik6.mihanblog.com/

داغونیا...!
چی بگم من..آخه...!

الان بگم...
که باز میای میگی ویکی...!نگو...!

من کی گفتم نگو !!
من می گم فقط موقع گفتن به سمت ما کمربند مجازی نکش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد