قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

 

 

چقد خوبه آدم همیشه زود به واقعیت ها پی ببره  

 

 

خیلی خوبه  

 

حتی خوب تر از مزه ی انار ملس یا آب زرشک  

 

 

پی بردن به واقعیت ها ... عالیه  

 

چقد خدا منو دوس داره  

منم خدا رو خیلی دوس دارم ...خیلی  

 

به امید اون روز که چشو گوشه تموم دخترای ایرونی باز شه  

 

آمین ../

نی نی . . . /

وقتی آدم حالش خوب نباشه  

وقتی یه دوستم نداشتی باشی که هواتو داشته باشه  

وقتی یه مترسکم نداشته باشی که باهاش دردو دل کنی  

وقتی هی تلاش بکنی / تلاش بکنی / تلاش بکنی ولی به اون چیزایی که وجودش رو داری نرسی  

این میشه که هی بزنی یه چی رو حذف کنی  

مثلا خود من اگه دس من بودم روزی هزار دفعه خودمو حذف می کردم و باز مثه ثبت و حذف بلاگم یه دونه دیگه می ساختم  

انقد این کارو می کردم .. تا نفسم در ره  

انقد این کارو می کردم که فشارم صفر شه 

  انقد این کارو می کردم که از رو برم  

دیشب از استرس آزمون خوابم نمی برد / ساعت دوهو نیم شب رفتم پیش مامانم و دیدم هنوز بیداره خد ا رو شکر  کردم

ازش خواستم برای اولین بار کتفمو مالش بده ... تنم کرخت شده بود ..  

مثه یه آدم که انگاری خروار ها خاکستر روش خالی کردن و اون همه ی اون خاکسترارو به خودش جذب کرده  

مامانم پشتمو ماساژ می دادو .. انگاری از وجودش به وجودم یه آرامش رسیده بود  

از مامانم خواستم پیشش دراز بکشم .. دوس داشتم برای چن دقیقه پیشش باشم  

ولی مامانم گفت خانومی برو سر جای خودت من واقعا گرممه ( مامانیه بد )  

 

اگه شوهرمم از این حرفا بهم بزنه می زنم دو شقه ش می کنم از وسط / بچه پرو  

هیچی با هزار مکافات دیشب خوابیدم   

امروز اوکی رو گرفتم / نهایی برای طرح  / خیالم یه خورده راحت شد

یعنی خوده خالقم می دونه داشتم دیوووونه می شدم در حد لـــ..اس وگــــــ..اس   

دنیا ی  پر دردیه / همچین فول آو / فول آف / همچین ته مایه خطیر  

دنیا پر از درد هستو / بودو / خواهند ماند با فعل سوف پسو پیش  

امروز دوسم منو برد برای این که یه چیزایی براش بخریم / منو برد تو مغازه و بعلـــــــــــــــــــــــــــــــــه 

اون بدبخت هیچی نخرید ولی من از فرصت استفاده کردمو نزدیک بود مغازه رو وَر دارم بیارم  

=)))))))))))))) ای خدا  

 

 الان نمی دونم چرا دوس داشتم یه بچه داشتم ازاین کوچولو موچولو ها ... تو کهنشو خراب کنه داغون  

من بازش کنم از بوی گندش نه تنها عوقم نگیره بلکم با کلی قربون صدقه بشورمش .. عوضش  

واون کلی نقونوق کنه ... بیارم بذارم رو تخت ... عوضش کنم و کلی قربون صدقه ش برم  

دوس داشتم خودم رو تخت دراز می کشیدم و اونو همون شکلی می ذاشتم رو قفسه ی سینه م و . . .

دوس داشتم بازم بحرفم ولی یه دفعه انرژیم گرفته شد  

میام می حرفم حالا   

 

 

ذاتا . . . /

خدایا /.. 

 به جون ضعیفه قسم /  

من فَکم باز شه میام انقد این جا می نویسم تا نفسم در بیاد 

 تو رو حضرت عباس انقد آدم اجیر نکن که رو نِرو من باشن  

بابا ما ذاتا و خلقتا ضعیفه هستیم ...  

دیگه این همه آزار و اذیت چیه از سمت خالق  

 

 

پ ن : دوست عزیز جان و خیلی خیلی محترم ضعیفه / ضعیفه شکسته نفسی نمی کنه / ضعیفه ذاتا ضعیفه س

یکی واسم دعا کنه . . .

 

 امروز می خوام برم امتحان بدم ... استرس دارم  

چون مهمه و اگه رتبه نیارم خوده برنامه ی کامپیتور ذخیره ها رو جای گزین اصلی ها می کنه   

 برام دعا کنید لطفا  

 وای خدایا هوامو داشته باش

 

 

 نامربوط نوشت : 

 

 فعلا درس شده و می تونم بخونم، باز نزنی بازش نکنی بزنه قاطی کنه 

هر مشکلی پیش بیاد من از چشه تو می بینم ، گفته باشم   

 

 

بعدا نوشت :  

 

امروز سایت ارور می داد برای آزمون  

مرتیکه ( منظورم سایته ) بر گشته می گه شما مجاز به دادن آزمون نیستید چون قبلا یه بار دادی  

منظورم آزمونه  

امروز هر کاری کردیم نتونستیم امتحان بدیم محول شد به فردا / فردا دوباره باید کلی راه برم اون . 

خراب شده و کلی هم کرایه بدم  

 

دوستای نازنین لطفا دعا کنید واسم / مساله حیاتی شده

منتظرما . . .

امروز چشه ضعیفه به این قسمت خُش شد . . .  

 

به این قسمت نگاه کن . . . * پ خ * 

 

 حالا اگه غرورم بذاره برم س . . .

دلتنگی . . .

 

 

دلم برای چن ماه قبل ضعیفه تنگ شده . . .  

 

خیلی تنگ شده  

 

 

یادش به خیر چه انرژی داشتم  

 

 چه روحیه ای  !

 

یاد باد آن روزگاران /  یاد باد

نوچ موچ . . .

الان دیوانه وار دلم می خواد فقط یه چیزایی رو بخونم  

 

ولی نمیشه که /  

نمیشه  

 

 

چرا  ؟!! نمی دونم  ./ 

  

پ ن :

 

وقتی یه چیزی قرار نشه تو هم زیاد اصرار نکن  

یه جایش با اصرار زیادت به گند کشیده میشه

دستتو بکش ... حوصله ندارم

گل باقالی ...

 انتظار کلا یکی از بدترین موارد خلقت می تونه باشه/ احتمالا همین طوره    

نه حتما همین طوره

چن روزه که منظر یه جزوه ی ۱۵۰ صفحه ای از طرف پدر جانم تا بشینم بخونم برای امتحان اینترنتی که از روز ۲۵ تیر باز شده تا ۳ مرداد هم ادامه داره  / اگه تو امتحان رتبه نیارم احتمالا بنا بر شایعات طرح بی طرح  

ریسک در حد ماشین لامبورگینی نه /  بنز نه / تیم ملی فوتبالم نه/  در حد گل باقالی

 مثه این که کلا اوپن بوکه ولی بازم مثه اینکه خیلی هم سخته  

حالا این رقابت بین تموم نخبه ها و نا نخبه های دانشگاه های کل کشوره  

 یه امتحان که تعیین می کنه که کی باید بره تو طرح کی نباید بره  

حالا جالبش این جاس که دو نفر بهم سپردن که من جاشون امتحان بدم یکی از اونا بلن شده رفته سفر ترکیه و یکی دیگه هم می گه مشغله داره و نمی تونه جزوه رو بخونه ...  

آخه آدم انقد پرو من ندیدم  

کلا موندم تو رودربایسی / ولی باهاشون اتمام حجت کردم که اگه زدم پَپه بازی در آوردم و آزمونشون داغون شد تقصیر خودشونه  

هنوز جزوه روهم ندیدم که  ببینم مضمونش چه جوریاس  

 

 حسی نوشت ۱ : 

 

احساتس می کنم یکی دیدش نسبت بهم تغییر کرده و فکر می کنه من بهش دروغ گفتم  

احساس می کنم 

  

  پ ن :  

یکی که فرد و شخص نیست اشیا هم نیست در حال که نمی دونم چیه!! 

 بهم گفته برم طرحو بر گردم برای بعده ماه رمضون / کارمو را می ندازه  

اولش بهم گفته بود برای خرداد ماه الان بهم می گه بعده ماه رمضون / 

یعنی من سخت موندم تو حکمتش