ببین چه آدمای بی فکری پیدا می شن
داشتیم صحبت می کردیم امروز تلفنی
من تو تاکسی بودم و نمی تونستم یه سری حرفا رو تو تاکسی بگم...طرف خودش فمید
گفت خانوم فلانی ..من قطع می کنم نیم ساعت دیگه زنگ میزنم
هنوز داره زنگ می زنه
ساعت 5 غروب کجاهو ساعت 8 امشب کجا
از هر چی بدم میاد سرم میاد ..
از انتظار متنفرم
وایستا اگه این دفعه زنگ بزنه و اس بده جوابشو دو سه بار نمی دم که یاد بگیره ملتو منتظر نذاره
بعدا نوشت :
احمق ساعت 9 شب یه متن اسمس داده می گه :
(هر بامداد آهویی از خواب بر می خیزد
میدند که از تند ترین آهو ها باید تند تر بدود وگرنه از گرسنگی خواهد مرد
فرقی ندارد آهو باشی یا شیر ؛ آفتاب که بر میاید آماده ی دویدن باش .)
بذار اگه حالتو نگرفتم
الف به الف شده
پ ن :
این چه وضعشه ؟
اوشونن بهم می گه هاااا ..من نمی گم
می گه من این جا تو اون جا
چه کنیم دیگه ..قبول کردیم که همین مدلی باشه ..
خیلی دلم براش می سوزه خدایی
شاید از عمد نباشه
دیگه من طرفمو می شناسم دیگه
وایستا بهش یاد می دم که افراد رو احمق فرض نکنه
خیلی از دستش ناراحتم
بی خیال
ممنون که سرزدی شما :)
من پیشنهاد میکنم با پیشونی برو دماخش
آی حااااااااااااااااااااااااااااااااااااال میده
آی گفتی ..حیف که جنس ذکوره ..
اگرنه فکشو می آوردم پایین ..والا به خدا
چه فرقی میکنه بابا برو هواتو داریم فوقش اگه تو روزد ما فرار میکنیم
خیالت راحت امید کسی نمی تونه منو بزنه
بله بله خودمان می دانستیم شما تهش فرار می کنی
واه واه واه آدم دلش می خواد اینجور آدما را ...
بله بله ..دلش می خواد فکشونو بیاره پایین