خدا همین جاست
همین بالا
همین حالا
دخترک ناز من
نگاه کن
به دست من نگاه کن
خدا اینجاست در اوج زمان
خدا در تپش ثانیه هاست
در دانه دانه های نور
در تشعشع کوه طور
در رقص مهتاب
در درخشش آفتاب
دخترک ناز من
نگاه کن
به دست من نگاه کن
به زنبور های زردبه آه و ناله هو درد
دختر ک ناز من
نگاه کن
به دست من نگاه کن
آن ستاره
آن درخت عریان را
آن نوای سرد دوران را
آن برگ زیر پای من
آن سنگ زیر پای تو
دخترک ناز من
نگاه کن
به دست من نگاه کن
خدا هم بود
خدا هم هست
خدا هم می ماند
دخترک ناز من
نگاه کن
به دست من نگاه کن
خدا یعنی من
خدا یعنی تو
خدا یعنی فرود آبشار ها
پیچش میخک بر دیوار ها
صدای زوزه ی باد در گرداگرد کوچه ها
خدا یعنی
دست من در دست دست های پینه زده ی پدر
میوه های چسبانده به شاخه های سر به سر
آه دخترک ناز من خدا همین جاست
صدایش کردم
صدایش کن
ساره __ 17 / اسفند / 1390