قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

کسی نیست . . . ؟

خیلی تشنه مه

کسی نیست بهم یه لیوان

آب قند خنک

یا آب انار خنک

یا آب زرشک

یا آب انبه


بده ؟


هر چی هست باشه ..فقط خنک باشه

خنک باشه که این بغضو از تو گلوم بر داره و ببرتش پایین



دلم یه مشت برف می خواد

زمستان دلم باز دوباره هوست را کرده :(

شانس بیارم ماشین بهم نزنه . . .

چقدر راحت می گه کاری از دست من بر نمیاد و بعدش یه نقطه هم می ذاره

این طوری . . . ( کاری از دس من بر نمیاد (نقطه ) .)

مگه من دیگه ازت چیزی خواستم که می گی کاری از دستم بر نمیاد

مگه دیگه دارم مزاحمت میشم که بهم می گی کاری از دستت بر نمیاد 

امروز انقد حواسم به تو بود که وقتی 5500 به راننده برای کرایه دادم یادم رفت4000 هزار تومنشو پس بگیرم

4000 تومن پول تو جیبیم به مفت رفت

اگه عقلم رو تو راه تو به مفت ندم شانس آوردم

دارم از دستت سفیه (دیوانه ) می شم 

حالا که قرار بود تو حریم هم نیایم ولی تو حریم شکنی کردی و اومدی

باید بذاری یه بار دیگه حریمت رو بشکونم

یه سوال دارم شاید هم چن تا ولی این یکی مهم تره

تصورش رو هم حتی نداشتم ...

 یک اینکه نفرین نکردم 

دو این که اگه تو ضعیف بودنم شک داری به اسمم که ضعیفه س یه نگاهی بندازی شکت به یقین می رسه که بنده ضعیفه ام  

تو که راحتی  

راحتر باش  

 

 

راستی خدا جدیدا بهم گفته بی خیالش نشو و ادامه بده  

 

خدای منو تو گفته  

چرا نمی دونم ...خودمم تعجب کردم  

افسرده شدم  

دیشب خوابم نمی برد ... 

رفتم کنار شومینه تو تاریکی نشستم 

دقیقه ها ذکر گفتم  

فکر کردم . . . اشک ریختم ...تا حالا این جوری نشده بودم  

همه خواب بودند و من بیدار  

فکر نمی کردم همچین کاری با من بکنی   

خدا بنده هاش رو اذیت نمی کنه این توئی که رفتارت منو اذیت کرده  

هی ی ی ی ای ای ای

ساره چرا به همین راحتی دچارش شدی ... ؟!

معدم عصبی می شه

به سمت معدم رو تخت دراز می کشم

دست چپم رو دراز می کنم ...لبه ی تختو می گیرم و فشار می دم

دست راستمو می ذارم رو معدم تا آروم بگیره 

اشک می ریزم

نمی دونم از درد معده س یا چیز دیگه 

نمازم رو نخوندم هنوز

و هنوز دارم فکر می کنم چرا من

منی که بیشتر از این ها تقوا داشتم و به همین راحتی ها شکاف بر نمی داشتم

چی شد که شکسته شدم

چی شد که حیام رو نسمیش برد

نسیمی که نه باد بود . . . نه طوفان بود

نه گردباد

فقط و فقط نسیم بود

چی شد که ساره دچار شد . . . !

ببخشید

به خاطر همه ی حرفام معذرت می خام

به خاطر تمام احساسم معذرت می خام

بدون که دست خودم نیست

درکم کن 

اصلا دوست ندارم ناراحتت کنم حتی یه اپسیلون

ولی در حال حاضر دست خودم نیست

چرا ساره . . . ؟!

آخه چرا

اصلا نمی تونم خودمو آروم و قانع کنم

خیلی دلم گرفته

چرا با من این کارو کردی !


بوس . .

این روزا باید یه متن آماده کنم برا مراسم اختتامیه

هم بنویسم و هم آماده شم برا خوانشش

هنوز بعده سه سال کسی پیدا نشده که رو دست من بلند شه و بتونه دل ملتو بلرزونه و عاشقشون کنه

و اینکه

فردا می خوام برم یه چادر بخرم

چادر لبنانی

به پیشنهاد دوستانم

می گن ساره چادر لبنانی فوق العاده بهت میاد

خودمم چنین حسی دارم

البت فکر کنم باید بگردم چون بچه ها می گن تو شهر ما پیدا نمیشه و پیدا کردنش سخته

کلا از این چادرا خوشم نمی اومد

ولی بین چادر ملیو ..عربیو دانشجوییو قَجری  ...این چادر لبنانی واقعا هم خوشکله و همحجابش حفظه و برا خود نمایی نیست یه کیفم می خوام بگیرم تمام چرم فک کنم کیفه برام 150000 تومن خرج برداره ...کلا کتابام تو این کیفم جا نمی شن هم کتو کلفتن هم دراز و دیلاق

و بعدشم برا تبریک به بچه های گروه می خوام برم سازمان

بعدشم برم برا کلاس استاد طبری به دانشگاه

احتمالا اول صبح به استاد قطبنان هم سر خاهم زد ببینم وقت داره برم پیشش یه تابلوی 70 در یک متر کوروشو آناهیتای معرق کار کنم


کاری که امروز به جز اشک ریختن انجام دادم این بوده که حینش چن تا دونه چیپس خوردم و رنگ صفحه یاهو میلامو سبز نارنجی کردم

خوشکل شده ها

فک کنم دیگه فقط باید اسمش رو فقط تو اینباکس صفحه میلم فقط نگاه کنم و حسرت بخورم

خوشحالی نه ؟ باید خیلی ذوق کرده باشی ( هی روزگار با من چه کردی ی ی ی ی  ؟)

بابا این آهنگ بلاگم منو کشته انگار طرف لب دریا باشه

خب دیگه آهنگ عاشقیه دیگه

ساره ی همیشه عاشق

از این به بعد یه غمی نهفته و ابدی دارم تو دلم که خب جوری رفتار نخواهم کرد که دیگران بفهمند ...می مونه برای خودم

می خوام چارلی مسلک شم

سلامتی همه ی دخترای دردمند و ع ...

بوس

راستی دیگه رو یکی مثه شماها حساب باز نمی کنم

رو یکی مثه شماها خاکستری

یکی مثه شما ها عاشق مغز کاهو

یکی مثه شما ها عاشق سمبوسه

باید یه جوری خودمو سر پا نگه دارم خو

آخه یه سری طرفدار دارم تو دنیای بلاگری که خب به انرژی نیاز دارن خو 

می خوام خودمو وقف کنم

چون مالی اموالی ندارم برا وقف کردن 

می خوام صدقه سری یه استاد خاکستری بشم همون ساره ی 10 ماه پیش

دستت درست استاد

خیلی دوست دارم استاد

خیلی ( اگه اینا رو به خودش می گفتم فقط می گفت مرسی دیگه حتی پیش خودش نمی گفت شاید این دختره از درد داره اینا رو می گه . . . خودشو به راحتی می زد کوچه علی چپ )

هی ی ی ی ی ی    ای ای ای


خیلی

من خیلی غمگینو دل شکسته م

خیلی دلم شکسته

چرا تو همون جنوب نمردم

و دوباره برگشتم به زندگی

کاش می مردم

کاش می مردم

دیگه دوس ندارم زندگی کنم

خیلی ناراحتم کردی

دروغگو



این تهمت رو به جون می خرم

چون داغونم کردی

همتون نامردین

دارم دیونه می شم

خسته شدم از این زندگی نکبت

خسته شدم از این آدم های درو برم