منو ناراحت می کنیو با دوستات می گی می خندی !
باشه .. ما هم خدایی داریم
گهی پشت به زینو گهی زین به پشت
نوبت ساره ی ضعیفه م میشه ( ولی بعید می دونم ضعیفه رفتار تو رو داشته باشه )
تا اون جایی که من این ساره رو می شناسم مهربونیه واسه خودش که دنیا به خودش ندیده
حتما یه روزم میاد که ما بخندیم
ای خدا ... تو نباشی
خدایا اگه تونباشی ساره می میره .../ میمیره
تو پیاده رو های همیشگی باز داشتم می اومدم
دختری ۴ / ۵ ساله نگاهم رو به خودش خیره کرد
یه دخمل با جوراب شلواری دامنه پیلیسه ای چهار خونهی ریز با رنگ سفیدو مشکیو خاکستری
با یه بلوز آستین بلند و یه روسری کوتاه سرش / با یه مامان چادری
هی دستاشو مشت می کردو می برد بالا هو می گفت : وای من موفق شدم . من موفق شدم
هی ذوق می کرد .. انقده ذوقش لطیف بود که منم کلی با ذوقش ذوق کردم . نمی دونم مامانش چه قولی بهش داده بود و می خواست عملیش کنه
هی جلو تر از مامانش راه می رفتو بر می گشت به مامانش نگاه می کردو ... محکم خودشو می نداخت تو بغلشو چادرشو تو دستاش گره می کردو ... ذوق می کرد
عاشق مامانایی هم که به بچه هاشون امید می دن نه اونایی که اشک بچه شونو وسط خیابون در میارن
چقد امروز دردم گرفت با دیدن اون راننده ی موتوری که با تصادف با یه کامیون جونشو از دس داده بودو کنار بزرگ راه در حالی که روش یه چادر شب انداخته بود .. افتاده بود
چه راحت یکی میاد ... یکی میره
تو اون لحظه یاده بچه هاش افتادم که بی پدر شده بودن و مهم تر یاده زنش که مهم ترین فرد زندگیش رو ازدس داده بود
خدایا تو رو به محمدو آل محمد ... به مادر اون بچه ها صبر بده و تو پناه خودت حفظشون کن
خدایا چراغه خونشونو نذار خاموش بشه
آه
این آهه برای آزادی از کلاس روز دوشنبه اس یعنی امروز
وقتی از کلاس ۸ ـ ۱۲ این خانومه میام بیرون ..
عینهو دختری که رفته خونهو لباسشو در آورده آزاد میشم
۸ هفته تا آزادی ابدی از این کلاس مونده
یعنی شدیدا دارم از دس دو نفر عصبانی میشما
چه معنی داره
می زنم هر دوتون رو له می کنما
خجالتم نمی کشن