می گن ویاره ..

و من هنوز هم ...

هوس یه دکلته با یه دنباله ی بلندو یه گل سر صورتیو کفشهای دلویزای صورتی دارم

پ ن :

عجب ویار کردیما

السلام علیک یا حسین بن علی ..

نمی دونم چه حسی دارم  

نمی دونم چمه .. 

یه چیزیم هس ..ولی در کل چمه نمی دونم  

منتظر هفته ی بعدم  

تو اوج کلافگیم ..ولی به روی خودم نمیارم  

تشویش دارم ..حالم خوب نیست  

برای هفته ی بعد یه مقاله دارم که باید آماده ش کنم و نشون استاد بدم تا برای هفته ی بعدش کنفرانسش بدم  با دو تا آزمون ..ولی دریغ از یه خورده خوندن  

ذهنم مشوش شده ..درگیر شدم  

دوس دارم خیلی زود زمان بگذره ..چرا ! نمی دونم  

خدا دوسم داره ..منم دوسش دارم  

داره یه کارایی می کنه ..که نمی دونم عاقبتش چی میشه  

یه چیزی داره بهم می گه خوب میشه ساره خوب میشه  

خدایا درس می گه ؟ خوب میشه ؟ 

خدایا فقط زیاد با احساساتم بازی نکن صدقه سریه همه بنده هات  

به خدا من خیلی حساسم ..بهم می ریزما .. 

خدایا خودت شروع کردی ..خودتم آخرشو ختم به خیر کن 

برام دعا کنید   

خدایا اگه بدونی من چقد عاشقتم  

پ ن :

السلام علیک یا حسین بن علی  ..هاه

چی بگیم ...؟

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یا مولا علی ...

    دوستان بسیار بسیار عزیز من عیدتون مبارک   

از خدا بهترین هارو براتون می خوام .. بهترین ها رو

پ ن :

سیدا عیدیه آبجی ساره یادتون نره ... 

یکی از دوستای خوبم لطف کرده و این شعرو تو بلاگش بهم عیدی داده ...منم برای تشکر از این دوست خوبم عیدیشو می ذارم تو بلاگم ( سپاس بی کران دوست عزیز)  

حال تو روشن است دلا از ملال تو
فریاد از دلی که نسوزد به حال تو

ای نوش لب که بوسه به ما کرده ای حرام
گر خون ما چو باده نوشی حلال تو

یاران چو گل به سایه سرو آرمیده اند
ما و هوای قامت به اعتدال تو

در چشم کس وجود ضعیفت پدید نیست
بازا که چو خیال شد از خیال تو 

یا مولا علی  

مخاطب خاص نوشت :  

علی آقا ( منظورم علی آقای بهشهریه ..دوست پیمان /..من برای همه ی دوستانم تو بلاگشون پیام تبریک گذاشتم ولی چون شما بلاگ نداشتید در بلاگ خودم بهتون تبریک می گم ..عیدتون مبارک )

الان من این بالام .../

با اینکه داره بیرون شدیدا بارون میاد .. 

ولی رنگ امروز زندگی من تموم رنگ های مداد رنگیه  

قربون خودم برم که انقد نازم  

بوس ساره ..بوس

خدایا بیامرزش.../

امروز سرپرست آموزشیم عکس پسر بچه ی۱۶ساله ای رو بهم نشون داد که پشت دعوت نامه ی ترحیمش کار شده بود  

پسرک خود کشی کرده بود  

با قرص خودکشی کرده بود  

اون پسر ..پسر همکار این خانوم  بود  

تو ی قسمت داخلی دعوت نامه عکس پسرک با ژث خاص زده بود .. 

دلم با دیدن اون عکس کباب شد  

قلبم شکست  

پسری با اون قیافه .. اون ته چهری صورتی مهربون ..چرا عاقبتش خود کشی شد  

خیلی دلم گرفت .. 

اولش نمی دونستم به خانوم گفتم تصادف کرده .. خانوم با غمی خاص گفت نه .. 

با یه صدای خیلی خفه گفت  : خودکشی  

از پسرک می گفت ..از اینکه چن باری دیده بودتش و اون پسر بسیار مهربونو ..شوخ طبع بود  

از اینکه اون پسر تو دید همه ی اطرافیانش بهترین بود  

از اینکه از وجود اون پسر تموم اطرافیانش احساس آرامش می کردن 

گفتم : عاشق بوده .. گفت نه هیچ دختری تو زندگیش نبوده  

گفتم کمیو کاستیه محبت داشته  

گفت : نه همه دوسش داشتن  

اون خانوم می گفت اون پسر شب قبل از خودکشی  توی عروسی مدام وسط بوده و می رقصیده فوق العاده شاد بوده  

خانوم می گفت یکی بعده مرگ اون پسر خوابشو با لباس احرام دیده

واقعا دلم براش سوخت  

اگه شما هم عکسشو می دیدین .. داغون می شدید  

واقعا حیف نبود ..  

 خدایا ..از گناهش بگذر  

خدایا بیامرزش    

خدایات به مادرش صبر بده

 خیلی حالم بد شده ...  

تک پسر مادرش بود ..

احتمالا ...

و احتمالا روزی خواهد رسید که تمامیتم را در تمامیتت تمام خواهم کرد   

احتمالا ....! 

یاده اون ساندویچ بندری به خیر  

یاده اون آکفاریم با اون ماهی و عشق مرده ش

 پ ن :  

 کاش یه خورده هم اون جوری می شد که من می خواستم  

دنیا امروز برام مضمون رنگای سرد گرفته ... 

نامربوط نوشت : 

بازتموم ایران سیستم ها قطعه  

دیگه گندشو  در  آوردین خدا وکیلی  

ما رو از هر چی زندگی نکبتی سیستمی کوفتیه سقط کردین

دکش کردم ...هوراااااااااا/

 پ ن :  

سومی هم دک شد .. 

تا اینجایی که من خبر دام یکی مونده  

چقدم سخته این کار .. 

خودمم خیلی از نظر روحی آسیب می بینم  

ولی چه کنیم دیگه ..چاره ای نداریم  

این طوری برا خودشون هم بهتره .... 

اصل کلام : 

ولی این وسط خیلی به شخصیتم توهین میشه واقعا  

چقدم که من  خورد شدم تو این قضایا  

این از بی فرهنگی و جهان ســـــــــ..ومی بودن مملکـــــــــــ..تمون نشات میگیره  

هر کی به خودش اجازه میده هررفتاری رونشون بده 

طرف جنبه نداره و حتی نمیدونه چطوری باید با دنیای اطرافش برخورد کنه بعدش خواهان آزادی هم هس ..بعد دم از دموکراسی هم میزنه  

هر وقت جنبه داشتی و تن لرزه نگرفتی با رد شدن از کنار جنس مخالفت یا حتی با شنیدن صداش / اون موقع می تونی داد خواهی آزادی داشته باشی  

ما حتی بلد نیستیم ری اَکشنه درستی در مقابل هنجار ها و ناهنجاری های جامعه داشته باشیم

 حتی نمی تونیم بولهوسی ها مونرو کنترل کنیم 

خودمون خانواده داریم ولی چشمون به خانواده ی مردمه (مصداق برای هم مرد و هم زن ) 

بهتر خفه شیم چون داریم فقط شر میگیم

دوستت دارم ...

و من و اتاقم و میزم و روزنامه های تاریخ گذشته ی روی میزم  

و تک خودکار و تک مدادو تک پاکنم در تک جا مدادیَم 

تک دفتر مشق گُل گلیَم   

تک مدادی که اِتود نیست 

 و همان مداد مشکی بلند دوران کودیست   

و من و تختم و متکای راه رای نباتیَم  

و تک قفسه با کتاب های تک به تک رویاییَم

و گلدانه گله تناس زرشکیَم  

همه مان در انتظار یم  

در انتظار تک  

در انتظار تک صدایی عاشقانه از تو  

که بگویی : زیبای من  

دوستت دارم  

پ ن :  

و من نیز ....

دوستان بفرمایید ناهار ../

طبق معمول جمعه ها کسی خونه نیست ..و من کلا تنهایی دارم حال می کنم  

دارم نهار می خورم اونم ماکارونی مونده از دیشب ..یه لیوان آب خنک و خیارشور صعنتی  

از این خیاشور صعنتی ها خیلی گاهی اوقات می چسبه هااااااااا 

دوستان بفرمایید ناهار  

دی :