قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

تحملش می کنم ../

فوق العاده غمگینم و سر ماخوردگی هم به غمام اضافه شده ..  

و شدید  گلوم داره چنگ می خوره .. کاش بغض گلوم  از چشام می ریخت  

نه نمی خواد .. اون طوری حالم بدتر میشه  

بذار چنگ بزنه .. تحملش می کنم  

گناه من چیه ... 

خدایا تو چرا آخه  

خدایا تو به قول نولاند والش دوستم بودی  

منم دوستت بودم  

خدایا واژه ی دوست رو برام تعریف کن..  

اجرایش پیشکش .. فقط تعریف می خواهم

آیکون دماغ سبز ../

باباهه یه بشکه ی بزرررررگ ِ ترشی ِ کرفس اورده خونه
میاد تو اتاقش
میگه اینو بذار اینجا
-اون : خو بو می گیره اتاقم
باباهه:خودتو بو کردی؟ بو سگ می دی
اون  :
:-l

لا لای لا لای لا لای .../

 

 

آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه هی ی ی ی ی ی

دو به شـــــــــــــــــــــــــــــک ../

خیلی گشنمه و کلی انرژی ازم تحلیل رفته برم یه چیز حاضری بخورم یا منتظر بمونم برم خونه ناهار بخورم ؟

گیـــــــــــــــــــــــــــر دادی ...بد رقم

چرا هر دفعه این استاده تا چشش به من می افته به من گیر میده  

کنفرانس دادم تو یه قسمتی اسم ( تردید نگر ) اومد ..  

یعنی من گفتم باید اون فرد در اون سیستم تردید نگر باشه و این جز مبانی و وظایف کاریشه  

و بازش کردم که اصلا تردید نگر یعنی چی  

تا رفتم رو این مبحث استاد برگشت بهم گفت یه سوال ازت دارم الان ازت نمی پرسم ولی ته کنفراست ازت می پرسم  

باز گیر داد بهم و گفت می خوام یه سوال شخصی بپرسم  

بپرس استاد فضول بپرس / سوال شخصیت رو جلو ۶۰ تا دانشجو بپرس  

ای تو روحت  

بر گشته می گه تُ تووو کل زندگیت هم انقد واکاوی ؟؟؟ 

 و من خیلی آروم و با حوصله گفتم .. نه در همه موارد  شاید بیشتر درس و مواردی که به آینده م مربوط میشه ...شاید بیشتر در مواردی که منجر به این نشه که سلب پیشرفت بشم

برگشته می گه من عکس این فکر می کنم ...  

گفتم استاد مصداق های موجود نمی تونه برای اثبات یک مساله عینیت داشته باشه  

گفت نه من فک می کنم باید این جوری باشه ـ منم تو دلم گفتم استاد شما حق وِتو داری  هر جور دوس داری فک کن و نسبت بده  ( استادی دیگه .. نمرمون دستته )

و باز برگشت گفت تو زود باوری ... ؟؟؟ گفتم شاید .. احساسم اینه که هستم  

البته قبل از این که بیام این رشته زود باور تر بودم ولی بعد اومدن به این رشته حساس تر شدم و ریز نگار تر  

برگشته می گه تو از نظر رواشناسی خیلی به درد این کار ح..رسی می خوری  

حالا کووووووووووووووکار استاد محترم که حوصلمو کم کم دیگه داری سر می بری  

استاد جونه اَیالت دیگه انقد به ما گیر نده ... خستم کردی  

چیه هر دفعه جلو ۶۰ تا دانشجو به پرو پام می پیچی .. 

یه دفعه دیدی بد حالتو گرفتما .. یه چیز می گم حالا بیا جمعش کن  

استاد علامه ایه علوم تحقیقاتیه با..ی بی خیال من شو  / لطفا /خواهشنا / ملتمسا  

عاجزانه دس از سر گیسوان ما بر دار  

می دونم برات سوال شدم .. و جز عجایب برات در اومدم ولی بی خیال  

برگشته می گه دارم تحقیقو مقاله ای می نویسم که علاقه مند بودم این سوالات رو ازت بپرسم  

استاد محترم مگه علی ای الحال من موش آزمایشگاهیتم  

استاد حالا که این طور شد اسم ما رو هم باید پای تحقبقتون بیارید ..چون من کمک شگرفی به کشف موضوعی که در ذهنت بود نقش داشتم :)

دوست دارم ../

خدایا تو را من دوست ..دارم  ..دوست ..دارم  

خدایا من تو  را دوست.. دارم .. دوست.. دارم  

تو را من  

تو رامن  

تو را من دوست دارم  

دوست دارم  

دوست دارم  

خدا یا من تو را دوست دارم  

خدایا من تو را دوست دارم  

دوست دارم  

دوست دارم

تفـــسیر اشتباه .../

آیا من وقت دارم یه صبحونه ی دبش بزنم .. فک نکنم  

باید ساعت ۹ از خونه حرکت کنم تا ۱۰ هو نیم باشم اون جا  و فقط ۲۰ دقیقه وقت دارم تا تموم کارامو بکنم  

 

 

مشورت نوشت : 

دیروز رفتم موضوع رو به کارشناس دفتر گفتم .. و اون بهم گفت من باید صبر کنم و من نیز باز در دلم لبخندی زدمو گفتم چقدر صبر  

و باز هم صبر  

گفت بذار من فکر بکنم تا بتونیم بهترین تصمیم رو بگیریم و اگه فکرم به جایی قد نداد در نهایت  

همین راه رو می ریم  

چیزی نگفتم .. گفتم هر جور صلاحه همون  

خدا کنه از گفتن این موضوع بهش پشیمون نشم   

و همچنان من در مسیر صبر قرار دارم و همچنان نیز غوره هایم در حال تبدیل شدن به آب غوره است تا حلوا  

شایدم آن فرد مبتنی منظورش حلوای الف به الف شدن بود تا شیرینی صبر  

احتمالا تفسیر اشتباه بوده اس .. مانند تفاسیر دیگر

قلب اناری من ... /

مباحث کنفرانسمو آماده کردمو .. گفتم جناب پیرینتر کاغذ داره ؟ 

ــ بله داره  

پرینت گرفتیمو زدیم بیرون  

شب شده بود .. و آفتابی که درنیومده بود رفته بود  

آقا فرهنگ ؟؟؟؟ 

نشستیمو با یه دختر کوچولوی بلوز صورتیه گل سر صورتی شدیم دو دخترو یه زنو یه نیمچه دختر   

دخترک بهم آرامش داد .. ای جان من  

هی دستشو از پشت می برد رو کمرشو بلوزشو می کشید پایین  

دخمل من چیزی معلوم نبود که .. چقد تو معذب بودی  

سر سعدی دخترک به ساختمون شهریار نیگاهی انداخت یه دفعه گفت : اَه ه ه ه ه ه ه اااااااا 

چه بزرگه .. خندم گرفت ..  

به ساختمون شهریار می گفت بزرگ ... 

بعد باز دویاره حرفشو تکرار کردو گفت چه زشتم هس ... شبیه قورباغه سبزه  

ولی من تو دلم گفتم دختر من .. ولی من بر عکس تو با زشت بودن قورباغه .. بازم دوسش دارم  

قورباغه برای من با نمکه .. و صداش منو یاده شعر داروگ میندازه  

و صداش منو یاده این دیار .. یاده بارون  

یاده دخترک شمالی بودن  

یاده شالیزار بی بی جون ..  

پشت دستمو کشیدم رو صورت دخترک و تو دلم گفتم .. عزیز من .. چقد نازی  

و ناز بود .. و صورتش نرم بود  

و دلش مالامال از بی پروایی های زمانه  

و کاش من هم بی پروا بودم  

و من هم کاش بی قانون .. بی عرف  

و و چقد کیف می دهد .. گاهی دَقیقه ها در ترافیک احساس منتظر  ماندن  

و گاهی برای من کیف نیز درد می شود ..  

و خود را شبیه مروارید هایی به نام اشک می ریزاند  

و گاهی  رقم می خورد ترک هایی روی قلب اناریم و شیار های رو پیشانیم  

 

 

کنفرانس نوشت : 

یعنی فردا استادم از کنفرانسم خوشش میاد و به جای ۲ بهم ۴ می ده  

آیا ۲ نمره تشویقیم رو بهم می ده  

استاد  ارشد علامه و دکترای علوم تحقیقات تهرون من نیز گاهی لبخند هایت را دوس می دارم و گاهی نیز لهجه هایت را

نُچ نمی رســـــــــــــــــــــــد ... /

بزرگ شده ای،
وبااین همه بزرگی،
قدت به عشق نمی رسد! 

 

منظورم توئی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی

چقدم من ساده م

به خدا با این پیام های خصوصیتون شرمنده می کنید آدمو    

اینا چیه می گید ... وای بر من

بابا یه دنیای مجازی دیگه  

تو این چن وقت دنیای مجازی بهم یاد داد که احساساتو بذارم کنار  

هر وقت از احساسم گفتم ... گفتن خفه شو  

منم به درخواست بعضی ها خفه شدم  

البته حکمت چیزایی مثه مشغله بیشتر مسببش شد

چن بار توضییح دادم  ولی دوستان فکرهای دیگه ای می کنن  

تو رو خدا اینا چیه تو پیام های خصوصیتون می ذارید  

علی ای الحال فقط پست می تونم بذارم فعلا فقط به خاطر شما ها  

شماهایی که ....   

 

همتونو دوس دارم