قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

قُلنج های مغز یک ضعیفه

به قول دکتر بوق ورود افراد گَنده دماغ ممنون ( شما بخون متلقا ممنوع)

لطفا یکی توضیح بده یعنی چی ؟؟؟؟

بچه ها منظور از دختر های مرغ صفت و پسر های خروس صفت چیه ؟؟؟


خیلی دوس دارم بدونم

اگه کسی می دونه برام توضیح بده یه خورده

البته پسر های خروس صفتو میشه یه جورایی حدس زد . . . البت یه جورایی

ولی دخترای مرغ صفت اصلا چیزی به ذهنم نمی رسه



پ ن :

سر فرصت پاسخ کامنتاتونو می دم

 خستم . . یه ساعت میشه که رسیدم خونه و پاهام و زانو هامم خیلی درد می کنه

اشکالات متن ساره . . .

واسطه ی این آقای همکار زنگ زده می گه فلانی اگه می تونه فردا بیاد دفتر . . .

دو جای متن یه اشکالی داره

طرف به واسطهه نگفته چه اشکالی

ولی من فکر می کنم اشکال نباشه در واقع مورده احتمالا

اونم مورد ثیاثی

فک کنم به متنم می خواد اشکال ثیاثی بگیره

خدا کنه فقط اشکال ثیاثی نباشه که من کلا به زیر بنای سیستم تشکیلاتیشون شک خواهم کرد

حالا بذارید فردا غروب که از دانشگاه برگشتم بهتون می گم چه اشکالی از متن گرفته

فردا قراره صبح خروس خون منو یکی دو تا از بچه ها جمع شیم برا تایید متن ها و محتویات نشریه

همچنان دارم برا کنفرانسم می خونم و یه مبحث باقی مونده . . .

یادم نره فردا اول کار اداریم رو انجام بدم

بعدم که  رفتن پیش بچه های گروه برا تایید متن ها تا ظهر

بعدم رفتن به دفتر این جناب تا شروع کلاس اقتصاد 

بعد هم رفتن سر کلاس اقتصاد مدیریت

آخر وقت . . نزدیک غروب هم اگه خدا بخواد  دوباره با بچه های گروه جمع شیم

بعد هم بیام خونه

احتمالا شام فردا شب رو هم من باید درس کنم

دارم از همین حالا فک می کنم برا فردا شب با تفضیل به اینکه فردا ناهار هم به جز پدر جان هیچکدوممون ناهار نمی خوریم چی درس کنم 

احتمالا خیلی هم خسته خواهم بود

ای داد بی داد . . .

درساهو کارای بیرونم کم بود / یه سری هم کارای خونه بهش اضافه شده

تازه دارم درک می کنم خانوم هایی که هم کار می کنن . . . هم درس می خونن ..و هم خونه رو می گردونن چی می کشن تازه بعضی هاشون بچه هم دارن . . . یا پیغمبر

خداییش برنامه ریزی خیلی سخته

یعنی اگه آدم جسمش خسته نباشه و روحیه شو داشته باشه همه چی حله ولی اگه اون دو قلم نباشه دیگه کلاهت پس معرکه س


فشارم انگار افتاده . . .

دلم چایی می خواد

برم برا خودم بریزم

دلم یه چیز شیرین هم می خواد  /



سه شنبه ی من . . .

دیگه نوبتی هم باشه نوبت رسیدگی به درس ها و تحقیق هاست

خوشحالم که کارای جانبیم فعلا روال عادیش رو طی می کنه و من می تونم به درسام بپردازم

شروع کردم دارم برا کنفرانسم می خونم و مطالعه های جانبی برای بالا بردن تو زمینه های مدیریت ژاپنی . . . واقع خوندن مباحث تو این زمینه برام لذت بخشه

دیگه درس خوندن تو فوق با درس خوندن تو لیسانس و جون کندن تو لیسانس خیلی ما به تفاوت داره


حس یه آزادی دارم تو فوق که تو لیسانس اصلا و ابدا این آزادی رو حس نمی کردم

دستت برا درس خوندن تو فوق خیلی باز تره و یه جورایی به خودت بستگی داره . . . بعد از 16 سال درس خوندن از اول ابتدایی تا لیسانس تازه به این آزادی رسیدم

آزادی که 16 سال طول کشید . . . البته نه خیلی بکر و بدون نقص و با امکانات /  (حتی دریغ از یک اپسیلون امکانات )ولی خب از هیچی بهتره . . . خدا رو صد ها هزار مرتبه شکر

البته خیلی از دانشجو ها هم هستن که از این آزادی سو استفاده می کنند

و درس نمی خونن و به دنبال گرفتن مدرک هستن

تو فوق دیگه بابت سوال پرسیدن ها و بیشتر درس خوندن توسط دیگر دانشجو ها و استاد مذمت نمی شی . . . یعنی اونا چنین حقی به خودشون نمی دن که مذمتت کنن 

درس خوندن چقدر لذت بخشه . . . خدایا این لذت رو از من نگیر

من تو دوران لیسانس خیلی بابت این مساله اذیت شدم

حسادت هایی که دیگر دانشجو ها بهم داشتن و متلک هایی که می نداختن 

کنایه هایی که می زدند

اینکه استادا آخرای ترم سخت گیریشون رو من و امثال من بیشتر بود . . .

در واقع نوعی حال گیری

و چقدر بابت پوششم غیر مستقیم و مستقیم  در حقم  توسط اکثر استادام و یه سری از مسئولین اچحاف یا  اچهاف می شد . . . چرا ؟ چون که سر کلاس ها هم چادر سرم بود

و اونا فکر می کردن هر کی چادر می ذاره یه عوامه و هیچی حالیش نمی شه یا مثلا اگه آرایش ث.کثی نمی کنه کودن تشریف داره 

با اینکه همیشه شیک می پوشیدم و می پوشم و سعی می کنم همیشه سرو وضعم مرتب باشه

البته تو گاگول بودن ساره ضعیفه که شکی نیست / اگه ساره عقل داشت از کسی خوشش نمی اومد و بهش اِبراز . . . . . نمی کرد



بابام امروز که از جلسه زود تر اومده بود خونه . . . بعد خوندن نمازش گفت ساره فردا کلاس داری ؟

گفتم آره

گفت : همه چی روبراهه و اوضاع درسیت رو رواله دیگه ؟ مشکلی که نداری ؟

گفتم همه چی خوبه فقط تو ترجمه های مقالات فک کنم به مشکل بر می خورم و خیلی وقتگیره

سرشو تکون داد و چیزی نگفت . . . داشت به چیزی فکر می کرد ولی به زبون نیاورد

از ادا اوصول هایی که یکی از استادای زنم سر کلاس در میاورد براش اجرا کردم و می خندید

عاشق لبخند هایی هستم که رو لب پدر و مادرم می شینه

ای خدا هیچ وقت اونا رو ازم نگیر . . . اگه روزی قرار به رفتن باشه / من باید زود تر برم

خدایا این قولو بهم بده / باشه ؟


مسیحایی نیست . . .



حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا               

دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!


بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را     

قایقت را بشکن!روح تو دریایی نیست


آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد          

آه!دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست




اسفناج پلو . . . بازم دلتون آب

امروز کلا خونه و روند تمام  کار ها را در خانه انجام دادیم 

اول بلند شده و به همراه مادر که برای خود صبحونه نیمرو زده بود دو سه لقمه نیمرو زدیم

بعدش هم که رفتیم باز سراغ متن ها ...به مراحل انتهاییش رساندیم و همه را میل کردیم و توسط کارشناسمان یک صد آفرین گرفتیم

بعد سرمان را چرخاندیم به ساعت نگاهی کردیم دیدیم ساعت 11هو نیم می باشد

ای وای نزدیک ناهار است

به مادر زنگ زدیم و سفارش ناهار از مادر گرفته وارد آشپز خانه شدیم . . .

دیدیم بله آن سفارشی که مادر می دهند یکی از  مواد ها در مطبخ خانه موجود نیست . . .

دست به کار شده کیف پول و کلیدمان را بر داشتیم و راهیخوار بار فروشی شده و آن یک قلم و یک ماست  سون را خریداری کرده برگشتیم و آب برنج را گذاشته و مشغول فرآهم آوری مواد داخل برنج شدیم

غذای سفارشی چی بود ؟ اسفناج پلو ( اعم از اسفناج / گوشت چرخ کرده / سیب زمینی / پیاز کوچک / مقداری رب گوجه فرنگی و رب انار / ادویه جات / و مقداری هم قارچ

بعد هم ناهارو آماده کردیم




مامانم زنگ زد گفت من تا می خوام بیام غروب میشه شما ناهارتون رو بخورید . . .

داداشم اومده می گه ساره مامان گفته برا ناهار نمی رسه . . . بیا بریم ناهار بخوریم

بعد در همین حین شروع کرد به نشون دادن تی شرتی که برا خودش خریده بود

بهش می گم مبارکه / به سلامتی بپوشی / ایشالله تی شرت . . .

بعد خیلی فروتناننه می گم فلانی حالا چرا آبی ؟

گفت : تموم شهرو گشتم و تی شرت سایز خودم گیر نیاوردم ..از بس هیکل قناسی دارم دیگه

حالا این داداش ما شکسته نفسی می کنه . . . خیلی هم هیکلش خوبه ..

وقتی کت و شلوار می پوشه آدم فقط باید دهنشو وا کنه و نیگاه کنه

هیچی دیگه

بعد برگشته می گه ساره 5 تا تی شرتی که دیشب آوردم دیدی ؟ رفیقم از ترکیه برام آورده

گفتم 5 تا تی شرت از اون بیچاره کش رفتی ؟

گفت: خودش داد بابا

دو تاش زیر لباسی بودن که خودش برشون داشت و یکی از تی شرت هارو داد به داییم

بهش گفتم پس من چی خو ؟؟ ( آخه هر تی شرتش دونه ای 50 می ارزید ..ترک اصل بود )

گفت یکیش هم ماله تو ...پوشیدمش خیلی خوشکله بهم میاد

بعد تعریف رفیقشو می کنه می گه بابا فلانی دکتره  جنس بُنجل که نمی خره نمیاره

منم گفتم خب حالا . . . تو تعریف رفیقتو نکنی کی بکنه ؟؟

هیچی دیکه بعد رفتیم برا ناهار . . .

موقع خوردن می گه امروز باز غذامون از اون غذایی هایی که هنوز کشف نشده

بهش می گم خب از هموناست که مامان درس می کنه دیگه با همون محتویات

همش سربه سرم می ذاره ...فک کنم از این کار لذت می بره  بی ریخت 



دل من اون جاست . . .

واقعا اینایی که این روزا دارن می رن به دیار دوست چه حسی دارن ؟

مکه ای که انگاری برام دست نیافتنی شده

خوشا به حالشون 

دلم شدیدا یه سفر زیارتی می خواد

این روزا شدیدا دلم می خواست مکه بودم

کاش مثه قدیم ترا بود . . .

خیلی زور می گه به خدا

به زور می گه فراموشش کنم

خب چرا فراموش کنم

وقتی میشه عادی بود

چقدر دوس دارم مثه قدیما بشه

نمی دونم شاید از من اصلا خوشش نمیاد و وانمود می کنه که مشکلی نداره 

آدم هایی به مشابهت اون خیلی کمن

اقلش برای من که کمن

کاش یه خورده منطقی تر باشه با ما





بعدا نوشت و نامربوط نوشت :


من می تونستم یه نابغه باشم برا خودم

با کنکاش اونو از تو اینباکس حذف کردم

دیگه اسمش جلو چشام نیست

خیلی سعی کردم برش گردونم به اینباکس ولی نشد

اطلاعات زیر صفر . . .

دارم متن می نویسم برا نشریه . . .

و گاهی هم به بلاگو ایمیل . . . سر می زنم ، بینش

زنگ می زنم به سرپرست گروه آقایون ...بهش می گم این مراسمه طی دوروز یه کیلیپ می خواد ازتون

بیچاره با دکتر رفته چالوس برا سمیناری . . . هنوز فیلم ها و عکس ها به دستش نرسیده با یکی دو تا نرم افزار که امروز رفتم براش گرفتم

می گه یکی باید کنارم باشه نظر بده . . .

من که وقت ندارم . . . کی حوصله داره

تموم کارای خودم مونده

عاطفه بره ...

والا به خدا

عاطفه هم که از خداشه / خب اون بره

دمارم سر نوشتن متن ها این چن روز در اومده

کیو دیدید طی 4 و 5 روز برا چن جا متن بنویسه

اونم مجانی 

این پسرا همشون راحت طلبن خدایی

قضیه از اون جا آب می خوره که سر کلاس پیشرفته استاد ما رو به هفت گروه سه نفره تقسیم




کرده و قرعه کشی کرد که به ترتیب کدوم گروه بیاد کنفرانس بده

گروه دوم مایم که هفته ی بعد شنبه س

گروه اول دیروز کنفرانس دادن

از ساعت 12 تا 6 که بیکار بودم دیروز و گفتم بین نوشتن متن به دکتر عباسی سر زدم

یکی از پسرای گروه بین مسافت سلف و دانشکده گیرم میاره و می گه خانوم فلانی میشه ازتون خواهش کنم سر کلاس موقع کنفرانس دادنم از گروهمون سوال نکنی . . .

انگاری فقط گیرشون من بودم

چن دقیقه قبل این که کلاس شروع بشه دیدم 7  / 8 تا از پسرا دارن میان طرفم ..پیش خودم گفتم چه خبره ؟

نگو داشتن می اومدن تماشا

سر گروهه گروه اول که دیروز می خواست کنفرانس بده دیدم دو تا سوال نوشته تو کاغذ و داره میده بهم و می گه خانوم فلانی اگه خواستین سوال بپرسین این دو تا سوالو بپرسین

به سوالا نگاهی انداختم . . . جلل الخالق

اگه بگید سوالا چی بود

شبیه سوال دوران ابتدایی ؟

اولیش اینکه مثلا ازشون بپرسم آقای فلانی لطف کن و در مورد رهبران آزاد منش در سبک مدیریتی فلان توضیح بده و دومیش هم این بوده که در مورد جدول فلان توضیح بده

تو همون موقع که هشتاشون دورمو گرفته بودن لبخندی زدمو گفتم ببخشید شما می خواید با این سوالاتون استاد به آی کیوی بنده شک کنه ؟

دیدم یهویی همشون شروع کردن به صحبتو طرفداریو توجیه

گفتم اصلا من سوالی نمی پرسم خوبه ؟؟؟

از اول تا آخر کلاس بنا بر قولی که داده بودم همه ی کلاس سوال پرسیدن غیر من

استاد بهم سر کلاس گیر داد و گفت خانوم فلانی چرا شما امروز رو خط نیستی ؟

دیگه نمی دونست دانشجوهای مرد سالار شفیق عزیزش این حقو از بنده گرفتن

اینم وضع دانشگاه های ما

تنها جایی که می تونی نظرات رو بگی دانشگاهست که اونم صدقه سری یه سری افراد مفت خور ازت کلهم خیلی وقته گرفته شده

مثلا دارن ارشد می خونن . . . اطلاعات زیر صفر

چای دارچینی . . . دلتون آب


اعصابم ریخته بهم

همش برا کارای اینا من باید از پول تو جیبیم پول شارژ بدم 

اعتبارو امتیازو اینا می گیرن ...بعد من باید پول شارژبدم

انصافه ؟

نه واقعا انصافه ؟

چایی لیوانی دارچینی دارم می خورم . . .



برای اینکه دلتون آب نشه برید برا خودتون بریزید  . . . پی :

این که دیگه خورشت کیوی نیست که نتونین برا خودتون درست کنید

این یه چایی دارچینیه فقط